کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برازندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برازندگی
/barāzandegi/
معنی
برازنده بودن؛ خوب و زیبا بودن؛ شایستگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. شایستگی، آراستگی
۲. زیبندگی
۳. استحقاق، سزاواری
دیکشنری
elegance, fitness, propriety
-
جستوجوی دقیق
-
برازندگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شایستگی، آراستگی ۲. زیبندگی ۳. استحقاق، سزاواری
-
برازندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) barāzandegi برازنده بودن؛ خوب و زیبا بودن؛ شایستگی.
-
برازندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← برازندگی وراثتی
-
برازندگی
فرهنگ فارسی معین
(بَ زَ دِ)(حامص .)شایستگی ،لیاقت .
-
برازندگی
لغتنامه دهخدا
برازندگی . [ ب َ زَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی برازنده . زیبایی . || سزاواری . لیاقت . - امثال :دارندگی و برازندگی .
-
برازندگی
دیکشنری فارسی به عربی
ملائمة
-
واژههای مشابه
-
fitness
برازندگی وراثتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] سهم وراثتی یک فرد در نسلهای آینده متـ . برازندگی
-
دارندگی و برازندگی
فرهنگ گنجواژه
قابلیت دارندگی.
-
جستوجو در متن
-
ملائمة
دیکشنری عربی به فارسی
درخوردبودن , مناسبت , شايستگي , برازندگي
-
زیبندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) zibandegi ۱. شایستگی.۲. برازندگی.
-
تن خور
لهجه و گویش تهرانی
برازندگی لباس در تن
-
برازش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] barāzeš ۱. برازندگی؛ زیبندگی.۲. شایستگی.
-
شایانه
واژهنامه آزاد
نشانه شایستگی- نشان برازندگی- نشانه لیاقت