کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زنِ برار
لهجه و گویش بختیاری
zan-berâr زن برادر.
-
شى برار
لهجه و گویش بختیاری
ši-berâr برادرشوهر.
-
دَس بِرار
لهجه و گویش بختیاری
das berâr 1. برادرخوانده؛ 2. دوست بسیارصمیمى.
-
پیل برار
واژهنامه آزاد
برادر بزرگ
-
lift/drag ratio, L/D
نسبت برآر به پَسار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نسبت برآر کل به پَسار کل که معیار اصلی بازده هواگَرد است متـ . بازده آئرودینامیکی aerodynamic efficiency
-
واژههای همآوا
-
بِرار
لهجه و گویش بختیاری
berâr برادر.
-
بِرار
لهجه و گویش تهرانی
مخفف برادر .
-
جستوجو در متن
-
aerodynamic efficiency
بازده آئرودینامیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← نسبت برآر به پَسار
-
stall speed, stalling speed, Vs
سرعت واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعتی که در آن زاویۀ حمله بهصورتی است که نیروی بَرار سطح بال از بین میرود
-
rear spoiler, trunk spoiler
بالۀ عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعۀ برجسته بالهمانندی بر روی صندوق عقب که در سرعت زیاد باعث کاهش نیروی برآر میشود
-
lifting body
پیکرۀ بَرارزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با بال کوچک که بدنۀ آن همه یا بخش اعظم نیروی بَرار را تولید میکند
-
بیخش
واژهنامه آزاد
اصل و پايه چيزي يا كسي - بيخش برآر : نابود كردن و اصل و اساس را از بين بردن ( گلستان سعدي )
-
آیینه دان
لغتنامه دهخدا
آیینه دان . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) قاب آینه . آینه نیام : دل را ز سینه در نظر دلستان برآرآیینه پیش یوسف از آیینه دان برآر.صائب .
-
عمادالملک براری
لغتنامه دهخدا
عمادالملک براری . [ ع ِ دُل ْ م ُ ک ِ ب َ ] (اِخ ) وی از سلاطین «برار» در هند بود که در عهد سلاطین بهمنی دکن (748 - 933 هَ . ق .) خود را در برار شاه خواند واستقلال به دست آورد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 287).