کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برادر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
برادر کوچکتر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: dadikasle طاری: beray(-e) kasǰe طامه ای: berâkesli طرقی: beray(-e) kas کشه ای: beray(-e) kas نطنزی: borâykesla
-
برادر ناتنی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nadadayi/dadinâteni طاری: naberayi طامه ای: naberâyi طرقی: neberayi کشه ای: neberayi نطنزی: borâynâteni
-
برادر،برِدر
لهجه و گویش تهرانی
خطاب دوستانه:برادر من ،بَرِدر من
-
برادر ترکی
واژهنامه آزاد
آچی
-
دولت برادر سوریه
دیکشنری فارسی به عربی
الدولة الشقيقة سوريا
-
دو برادر و خواهر کوچک دارم.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: dotâ dadi-yo dâdâ-ye kasla dârun. طاری: dotâ xox-o beray-e kas dârun. طامه ای: do berâ-vo xâɂar-e kesle dâron. طرقی: dotâ xoh-o beray-e kas dâro. کشه ای: dotâ xox-o beray-e kas dâro. نطنزی: dotâ xâhar-o beray-e kesla dâron.
-
دختر برادر یا خواهر و غیره
دیکشنری فارسی به عربی
ابنة الاخت
-
پسر برادر زن و خواهر شوهر و غیره
دیکشنری فارسی به عربی
ابن الاخ
-
هر جا (که) میرفتم ، برادر احمد را (هم) با خودم میبردم.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: haryâ ašdun dadi ahmad-em bâ xom ašü. طاری: haryâ ašoyun, beray-e ahmad-em bâ xom ani. طامه ای: haryâ šeɹon, berâ-ɂe ahmad-om bâ xoyom eni. طرقی: haryâ ašoyo, beray-e ahmad-om-ǰi xoy xoyom ani. کشه ای: haryâ ašoyo, beray-e ahmad-em bâ xoyem ...
-
جستوجو در متن
-
blood brother
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برادر خونی، برادر هم خون، برادر خوانده
-
great-nephew
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برادر بزرگ، نوه برادر یا خواهر
-
sibling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خواهر و برادر، هم نژاد، برادر یا خواهر، هم نیا
-
جاری
لهجه و گویش تهرانی
زن برادر شوهر، نسبت زن چند برادر به یکدیگر ،
-
کاکا
لهجه و گویش تهرانی
برادر (بزرگتر):حساب حسابه کاکا برادر
-
کاگان
واژهنامه آزاد
اسمی مازندرانی ست به معنای برادر،برادر بزرگتر