کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
براداندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
براداندر
لغتنامه دهخدا
براداندر. [ ب َ اَن ْ دَ ] (اِ مرکب ) مخفف برادراندر که پسر پدر باشد از زن دیگر یا پسر مادر از شوهر دیگر. (آنندراج ) (برهان ). برادراندر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). که پسر پدر بود از زن دیگر یا پسر مادر از شوهر دیگر و خوس نیز گویند. (ناظم ال...
-
جستوجو در متن
-
برادراندر
لغتنامه دهخدا
برادراندر. [ ب َ دَ اَ دَ ] (اِ مرکب ) نابرادری . رجوع به براداندر شود.
-
برادندر
لغتنامه دهخدا
برادندر. [ ب َ دَ دَ ] (اِ مرکب ) برادراندر. براداندر. (فرهنگ فارسی معین ). نابرادری . رجوع به برادراندر شود.
-
براندر
لغتنامه دهخدا
براندر. [ ب َ اَ دَ ] (اِ مرکب ) صورتی از برادراندر. نابرادری . پسر شوهر مادر بود. (لغت نامه ٔ اسدی ). رجوع به براداندر و برادراندر شود.