کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بذلنخاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
lumbar puncture, spinal puncture, thecal puncture, rachiocentesis, spinal tap
بذلنخاع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بیرون کشیدن مایع مغزینخاعی از بین مهرههای سوم و چهارم کمر برای تشخیص یا درمان
-
واژههای مشابه
-
نخاع
لغتنامه دهخدا
نخاع . [ ن َ / ن ِ / ن ُ ] (ع اِ) مغز مهره ٔ پشت . حرام مغز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مغز میان مهره ٔ پشت . مغز حرام . (فرهنگ نظام ). و آن رشته مانندی است سپید میان مهره ها که از دماغ فرودآید و شعبه ایش در اندام رَوَد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پش...
-
نخاع
واژگان مترادف و متضاد
حراممغز، مغزتیره، مغزحرام
-
نخاع
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (اِ.) مادة نرم و سفیدرنگی که به صورت رشته ای درون ستون فقرات جای دارد.
-
نخاع
دیکشنری عربی به فارسی
مغز استخوان , مخ , مغز , قسمت عمده , جوهر
-
نخاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) noxā' مادۀ چرب، نرم، و سفیدرنگ که به شکل طناب میان ستون فقرات جا دارد؛ مغز حرام؛ مغز تیره.
-
بذل
واژگان مترادف و متضاد
بخشش، جود، دهش، سخا، عطا، کرم، نواله
-
بذل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] bazl عطا؛ کرم؛ بخشش؛ دادودهش.
-
بذل
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (مص ل .) بخشیدن ، دادن .
-
بذل
لغتنامه دهخدا
بذل . [ ب َ ] (ع اِمص ) دهش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عطا. (لغت نامه ٔ تاریخ بیهقی ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انعام و احسان . (ناظم الاطباء). جود. بخشش . داد. (یادداشت مؤلف ) : ببوی خلق بهار از خزان همی آردببذل گنج خزان از...
-
بذل
لغتنامه دهخدا
بذل . [ ب َ ] (ع مص ) دادن چیزی را و جود کردن آن را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بخشیدن و عطا کردن . (از اقرب الموارد). دادن . (تاج المصادر بیهقی ). بخشیدن . (المصادر زوزنی ). دادن به طیب خاطر. (یادداشت مؤلف ).
-
بذل
دیکشنری فارسی به عربی
سخاء , هبة
-
myelocele
نخاعبرونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بیرونزدگی لولۀ عصبی به علت آسیب یا نارسایی ستون مهرهها
-
syringomyelia, cavitary myelitis, hydrosyringomyelia, Morvan's syndrome, myelosyringosis, syringomyelic syndrome, syringomyelus
نخاعگشادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] افزایش حجم و قطر مجرای مرکزی نخاع