کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بذل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بذل
/bazl/
معنی
عطا؛ کرم؛ بخشش؛ دادودهش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بخشش، جود، دهش، سخا، عطا، کرم، نواله
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بذل
واژگان مترادف و متضاد
بخشش، جود، دهش، سخا، عطا، کرم، نواله
-
بذل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] bazl عطا؛ کرم؛ بخشش؛ دادودهش.
-
بذل
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (مص ل .) بخشیدن ، دادن .
-
بذل
لغتنامه دهخدا
بذل . [ ب َ ] (ع اِمص ) دهش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عطا. (لغت نامه ٔ تاریخ بیهقی ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انعام و احسان . (ناظم الاطباء). جود. بخشش . داد. (یادداشت مؤلف ) : ببوی خلق بهار از خزان همی آردببذل گنج خزان از...
-
بذل
لغتنامه دهخدا
بذل . [ ب َ ] (ع مص ) دادن چیزی را و جود کردن آن را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بخشیدن و عطا کردن . (از اقرب الموارد). دادن . (تاج المصادر بیهقی ). بخشیدن . (المصادر زوزنی ). دادن به طیب خاطر. (یادداشت مؤلف ).
-
بذل
دیکشنری فارسی به عربی
سخاء , هبة
-
واژههای مشابه
-
بذل کردن
واژگان مترادف و متضاد
بخشش کردن، کرم کردن، عطا کردن، جود کردن
-
lumbar puncture, spinal puncture, thecal puncture, rachiocentesis, spinal tap
بذلنخاع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بیرون کشیدن مایع مغزینخاعی از بین مهرههای سوم و چهارم کمر برای تشخیص یا درمان
-
lumbar puncture headache, post-dural headache, post-lumbar puncture headache, postspinal headache, post-spinal puncture headache, spinal headache, puncture headache
سردرد بذلنخاعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] سردردی که چند ساعت بعد از بذل نخاع و بهعلت کاهش فشار مایع درونمغزی رخ میدهد
-
بذل مساعی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انحناء
-
خَرج و بَذل
فرهنگ گنجواژه
هزینه.
-
بذل و بخشش
فرهنگ گنجواژه
بخشش زیاد.
-
بذل و کرم
فرهنگ گنجواژه
بخشش.