کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بذرپاشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بذرپاشی
فعل
بن گذشته: بذرپاشی کرد
بن حال: بذرپاشی کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
broadcasting 1
بذرپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پخش کردن بذر بهصورت نامنظم
-
واژههای مشابه
-
aerial seeding, aerial sowing, air seeding
بذرپاشی هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پاشیدن تخم درختان جنگلی از هوا بهکمک بالگَرد یا هواپیمای سبک مخصوص، بهمنظور احداث جنگل در محل، پس از آمادهسازی بستر کاشت
-
جستوجو در متن
-
تخمافشانی
واژگان مترادف و متضاد
بذرافشانی، بذرپاشی، بذرافکنی، تخمکاری، بذرکاری
-
بذرافشانی
واژگان مترادف و متضاد
بذرپاشی، تخمافشانی، دانهافشانی، کاشت، کاشتن ≠ محصولبرداری، درو، برداشت
-
contour farming
کشت تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] اجرای عملیات زراعی شامل شخم و بذرپاشی در امتداد خطوط تراز برای جلوگیری از فرسایش خاک