کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدیهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدیهة
لغتنامه دهخدا
بدیهة. [ ب َ هََ ] (ع اِ) آغاز: لک البدیهة؛ یعنی تراست آغاز کردن . || ناگاه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مفاجاة. (از اقرب الموارد). حدیث : من رآه بدیهةً هابه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سخن بی اندیشه ، یقال هو ذوبدیهة. (منتهی الارب ) (...
-
بدیهة
لغتنامه دهخدا
بدیهة. [ ب َ هََ ] (ع مص ) ناگاه و نااندیشیده آمدن . (از منتهی الارب ). بی اندیشه آمدن سخن و ناگاه آمدن چیزی . (غیاث اللغات ). بَده . بَداهَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بده . (از اقرب الموارد). و رجوع به بده و بداهة و بداهت شود.
-
واژههای مشابه
-
بدیهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بدیهَة] badihe ۱. بدون طول تفکر، سخن یا شعر گفتن.۲. (اسم) (ادبی) شعر و سخنی که بدون تٲمل گفته شود؛ زودانداز.
-
بدیهه
فرهنگ فارسی معین
(بَ هِ) [ ع . بدیهة ] ( اِ.) بدون اندیشه سخن گفتن یا شعر سرودن .
-
بدیهه
لغتنامه دهخدا
بدیهه . [ ب َ هََ / هَِ ] (از ع ، اِ) ناگاه و نااندیشیده گفتن چیزی و یا خواندن شعری . هر چیزی که بگویند و یا بکنند بدون تأمل و تفکر و بدون یادآوری و فی الفور. ناگاه . بخیال خود. زودانداز. (ناظم الاطباء). بدیهة. بدون اندیشه سخن گفتن یا شعر سرودن . نی...
-
بدیهه
واژهنامه آزاد
درجاگویی، درجاسرایی، ناگاه و نااندیش سرایی، زودسرایی، زود گویی.
-
بدیهه گویی
دیکشنری فارسی به عربی
ارتجال
-
بدیهه سازی
دیکشنری فارسی به عربی
ارتجال
-
بدیهه سرایی
واژهنامه آزاد
زنده سرایی، درجاگویی، درجاسرایی، ناگاه و نااندیش سرایی، زودسرایی، زود گویی.
-
واژههای همآوا
-
بدیهت
لغتنامه دهخدا
بدیهت . [ ب َ هََ ] (ع ، اِ) بدیهة.- بربدیهت ؛ بی اندیشه : گفت [ خواجه احمد ] بنده نیز بیندیشد آنگاه آنچه او را فراز آید باز نماید که بر بدیهت راست نیاید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 258). و رجوع به بدیهة و بدیهه شود.
-
جستوجو در متن
-
ارتجال
دیکشنری عربی به فارسی
بديهه گويي , بديهه سازي , حاضر جوابي , تعبيه , ابتکار
-
نااندیش انداز
لغتنامه دهخدا
نااندیش انداز. [ اَ اَ ] (ص مرکب ) نااندیش که بدیهه باشد. (دساتیر) . نااندیشنده . بدیهه گو.