کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدین سان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سان
لغتنامه دهخدا
سان . (اِ) سنگی بود که بدان کارد و شمشیر و امثال آن را تیز نمایند و آن را فسان نیر نامند. (جهانگیری ) (صحاح الفرس ). سنگی بود که با آن کارد تیز کنند و بتازی آن را مسین گویند. (اوبهی ). آن سنگ که بدان تیغ و خنجر و کارد و امثال آن تیز کنند وآن را فسان ...
-
خلاصه اینکه
فرهنگ واژههای سره
بدین سان
-
به این ترتیب
فرهنگ واژههای سره
بدین گونه، بدین سان
-
زین سان
لغتنامه دهخدا
زین سان . (ق مرکب ) مخفف از این سان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بدین نحو. از این طرز. از این دست : زین سان که کس تو میخورد خرزه سیرش نکند خیار کاونجک .منجیک (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
دیلیمیا
لغتنامه دهخدا
دیلیمیا. (اِ) ذیلیمیا. ذوالفرضین . (یادداشت مرحوم دهخدا). این کلمه در فرهنگ نفیسی بدین سان ترجمه شده : قیاس مقسم ، برهان قاطع، قیاس اقرن ذوحدین . رجوع به قیاس (در منطق ) شود.
-
زوخانه
لغتنامه دهخدا
زوخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) در منتهی الارب این کلمه در ترجمه ٔ عریش آمده بدین سان : ... و زوخانه از چوب ویز ساخته ...رجوع به عریش شود. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
ربیعةبن عامر
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن عامر. [ رَ ع َ ت ِ ن ِ م ِ ] (اِخ ) ابن صعصعة، از عدنانیان و جد دوران جاهلی بود. فرزندان وی به چهار قبیله تقسیم شده بود بدین سان : «کلاب » و «کعب » و «کلیب » و «عامر». (از اعلام زرکلی چ جدید ج 3).
-
نزاری
لغتنامه دهخدا
نزاری . [ ن ِ ] (حامص ) لاغری . باریکی . نحیفی . (ناظم الاطباء). نحافت . ضمور. لاغری سخت . هزال . نحول . عجف . (یادداشت مؤلف ) : زین سان که منم بدین نزاری مستغنیم از طعام خواری .نظامی .
-
اطنف
لغتنامه دهخدا
اطنف . [ اَ ن َ ] (ع ص ) بصورت صیغه ٔ تعجب بدین سان آید: ما اطنفه ؛ چه کم خوار و ناخواهان و کم مال است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).چقدر زاهد است . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
اشترا
لغتنامه دهخدا
اشترا. [ اَ] (اِ) کلمه ٔ فارسی اوستائی است که در فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود بدین سان آمده است : خشوئویت اشترا ؛ بمعنی تازیانه ٔ زود خزنده ، تند جنبنده . رجوع به ص 246 فرهنگ مزبور شود.
-
اشکوبه
لغتنامه دهخدا
اشکوبه . [ اُ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی ، پسوند) صورتی از اشکوب است که در تداول امروز بمعنی طبقه ٔ عمارت با اعداد بدین سان ترکیب شود: یک اشکوبه (یک طبقه )، دواشکوبه (دوطبقه )، سه اشکوبه و....
-
یونیان
لغتنامه دهخدا
یونیان . [ی ُ ] (اِخ ) یکی از شعبه های چهارگانه ای که یونانیان قدیم بدان منقسم شده بودند. آنان از زمانهای بسیار قدیم در خطه ٔ شرقی یونان قدیم و خطه ٔ شمالی موره سکونت داشتند. گروهی از آنان به حدود ازمیر و افس مهاجرت کردند و این قسمت از آسیای صغیر را ...
-
کشک لبو
لغتنامه دهخدا
کشک لبو. [ ک َ ک ِ ل َ ] (اِ مرکب ) کشکه لبو. خوردنی است که از لبو (چغندر پخته ) و کشک فراهم آورند بدین سان کشک راپس از سائیدن و آبکی نمودن در لبوی خرد کرده بریزندخوردنی مطبوعی شود و بعنوان مخلفات و ملحقات غذا بکار برند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به کشک...
-
کبیدن
واژهنامه آزاد
دهخدا:از جای گشتن و از جای کشیدن و گردانیدن باشد.مکیبید و از راستی مگذرید:فردوسی (از آنندراج ). دکتر محمود حسابی در کتاب وندها و گهواژه های فارسی کبیدن را برابرنهاد shift پیشنهاد می کند. بدین سان redshift را می توان با "سرخ-کبش" یا "سرخ-کبیدگی" و re...
-
برآسوده
لغتنامه دهخدا
برآسوده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب / نف مرکب ) راحت شده . آرام یافته . مستریح . آسایش گرفته : گریزان شده ست او ز ما در حصاربدین سان برآسوده از روزگار. فردوسی .رجوع به آسوده شود.