کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدگلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بدگلی
/badgeli/
معنی
زشتی؛ زشترویی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدترکیبی، بدشکلی، بدلقایی، بدمنظری، زشترویی، زشتی ≠ خوشگلی، وجاهت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدگلی
واژگان مترادف و متضاد
بدترکیبی، بدشکلی، بدلقایی، بدمنظری، زشترویی، زشتی ≠ خوشگلی، وجاهت
-
بدگلی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] badgeli زشتی؛ زشترویی.
-
بدگلی
لغتنامه دهخدا
بدگلی . [ ب َ گ ِ ] (حامص مرکب ) زشت رویی . مقابل خوشگلی . (از یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
زشت رویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) zeštruy(')i بدرویی؛ بدگلی.
-
زشتی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ زیبایی] zešti زشت بودن؛ بدگلی.
-
خوشگلی، خوشگلی
واژگان مترادف و متضاد
جمال، حسن، زیبایی، صباحت، ملاحت وجاهت ≠ بدگلی، زشترویی
-
جمال
واژگان مترادف و متضاد
حسن، خوشگلی، زیبایی، صباحت، قشنگی، نیکویی، وجاهت ≠ بدگلی، بدمنظری
-
زشترویی
لغتنامه دهخدا
زشترویی . [ زِ ] (حامص مرکب ) زشت روئی . بدشکلی و بدرویی . (ناظم الاطباء). قباحت منظر. بدگلی . مقابل خوشگلی و وجاهت . (فرهنگ فارسی معین ) : تو گویی تا قیامت زشت رویی بر او ختم است و بر یوسف نکویی . سعدی (گلستان ).رجوع به ماده ٔ قبل ، زشت و دیگر ترکیب...
-
زشتی
لغتنامه دهخدا
زشتی . [ زِ ] (حامص ) بدگلی . بدمنظری . مقابل زیبائی و جمال . (از فرهنگ فارسی معین ). بدشکلی و بدگلی . ضد زیبائی : شخصی نه چنان کریه منظرکز زشتی او خبر توان داد.سعدی (گلستان ).تو کاین روی داری بسان قمرچرا در جهانی به زشتی سمر. سعدی (بوستان ).اگر پارس...