کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدچشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بدچشم
/badče(a)šm/
معنی
۱. مردی که به زنان نامحرم از روی شهوت و به چشم بد نگاه کند.
۲. [عامیانه] کسی که چشمش بد و شوم باشد و از او چشمزخم به دیگران برسد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. چشمناپاک، شهوتناک، هوسباز، هوسناک، هیز ≠ چشمپاک
۲. نامحرم ≠ محرم
۳. چشمشور، شورچشم، شومچشم، بدنظر
۴. حسود، شکین، شوم، نحس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدچشم
واژگان مترادف و متضاد
۱. چشمناپاک، شهوتناک، هوسباز، هوسناک، هیز ≠ چشمپاک ۲. نامحرم ≠ محرم ۳. چشمشور، شورچشم، شومچشم، بدنظر ۴. حسود، شکین، شوم، نحس
-
بدچشم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) badče(a)šm ۱. مردی که به زنان نامحرم از روی شهوت و به چشم بد نگاه کند.۲. [عامیانه] کسی که چشمش بد و شوم باشد و از او چشمزخم به دیگران برسد.
-
بدچشم
لغتنامه دهخدا
بدچشم . [ب َ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) کسی که چشم بد و منظر شوم دارد. (ناظم الاطباء). کسی که نظر او بد باشد. (آنندراج ). نافس . (منتهی الارب ). آنکه چشم زخم رساند. آنکه چشم زند. آنکه چشم کند و نظر زند. سخت چشم زخم رساننده . پلیدچشم . عیون . شورچشم . (یاد...
-
بدچشم
دیکشنری فارسی به عربی
حسود
-
بدچشم
لهجه و گویش تهرانی
شورچشم ،هیز
-
واژههای همآوا
-
بد چشم
لهجه و گویش تهرانی
هیز
-
جستوجو در متن
-
بدچشمی
لغتنامه دهخدا
بدچشمی . [ ب َ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) عمل بدچشم . و رجوع به بدچشم شود.
-
شورچشم
واژگان مترادف و متضاد
بدچشم، حسود
-
هیز
لهجه و گویش بختیاری
hiz هیز، بدچشم.
-
تیَه خیز
لهجه و گویش بختیاری
tia-xiz هیز چشم، بدچشم.
-
عیون
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) شور چشم ، بدچشم .
-
حسود
دیکشنری عربی به فارسی
رشک بر , حسود , بدچشم , غبطه خور , حسادت اميز
-
envious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حسادت، حسود، رشک بر، بدچشم، غبطه خور، حسادت امیز