کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدون زنندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بدون مستاجر
دیکشنری فارسی به عربی
غير مشغول
-
بدون اثاثیه
دیکشنری فارسی به عربی
غير موثث
-
بدون کشش
دیکشنری فارسی به عربی
غير مرن
-
بدون ترخیم
دیکشنری فارسی به عربی
لا لوني
-
بدون بهانه
دیکشنری فارسی به عربی
لايغتفر
-
بدون ارتفاع
دیکشنری فارسی به عربی
متواضع
-
بدون ترقی
دیکشنری فارسی به عربی
مجمد
-
بدون وقفه
واژهنامه آزاد
یکریز، پی درپی، پشت سر هم.
-
بدون عوض
واژهنامه آزاد
غیر معوض-بلا عوض-چیزی که برای چیزی قرار نمیگیرد-تبدیل ندارد
-
zero fuel weight, actual zero fuel weight
وزن بدون سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حداکثر وزن هواگَرد در هنگام برخاستن بدون احتساب وزن سوخت قابلمصرف
-
بدون فوت وقت
فرهنگ واژههای سره
بی درنگ
-
inside cabin
اتاقک بدون پنجره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] اتاقکی در کشتی که پنجره و هُبله (porthole) ندارد
-
victimless crime
جُرم بدون قربانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] جرمی مانند استعمال مواد مخدر و قمار و اعمال مبتنی بر انحرافهای جنسی و تخریب طبیعت که به هیچ فرد یا دارایی شخصی بهطور مستقیم آسیب نمیرساند و اگر هم فردی آسیب دیده باشد با رضایت خود او بوده است
-
non-stop flight
پرواز بدون توقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پرواز از مکانی به مکان دیگر بدون نشست در طول مسیر
-
service non compris (fr.)
بدون حقِخدمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ویژگی صورتحساب یا صورتغذایی که حقخدمات در آن لحاظ نشده است