کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدهضم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بدهضم
مترادف و متضاد
بدگوار، دیرگوار، دیرهضم ≠ خوشگوار، سهلالهضم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدهضم
واژگان مترادف و متضاد
بدگوار، دیرگوار، دیرهضم ≠ خوشگوار، سهلالهضم
-
جستوجو در متن
-
ناخوشگوار
واژگان مترادف و متضاد
بدخوار، بدطعم، بدهضم، دیرهضم، نادلچسب، نامطبوع ≠ خوشگوار
-
ناگوار
واژگان مترادف و متضاد
۱. دلخراش، فجیع ۲. امتلا، بدهضم، ثقیل، دیرهضم ۳. ناپسند، ناخوشایند ۴. تلخ، منغص ۵. دشوار، سخت، کریه ≠ گوارا
-
ناگواری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāgovāri ۱. [مجاز] مطابق میل نبودن؛ سختی؛ دشواری: ◻︎ با کمال ناگواریها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشهٴ فردای من (صائب: لغتنامه: ناگواری).۲. بدهضم بودن غذا.
-
ناگوار
لغتنامه دهخدا
ناگوار. [ گ ُ ] (ص مرکب ) (از: نا، نفی ، سلب + گوار = ناگور = ناگوارد = ناگورد). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ناگوارا. ناگواره . ناگوارد. ضد گوارا. چیز بدهضم که زود گوارا نشود. (از آنندراج ). ناهاضم . (غیاث اللغات ). طعام ناپخته در معده را گویند. (ب...