کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
carnalism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدنی
-
carnally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدنی
-
bodily function
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملکرد بدنی
-
corporal punishment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنبیه بدنی
-
aerobatics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تربیت بدنی
-
physical education
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تربیت بدنی
-
bodycheck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفتیش بدنی
-
سرشاخ و کُشتی
فرهنگ گنجواژه
درگیری بدنی.
-
گُرم و بازو
فرهنگ گنجواژه
توان بدنی.
-
ergotherapy
کاردرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] درمان بیماری با فعالیت بدنی
-
قوی بنیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qavibonye دارای بدنی سالم و نیرومند.
-
گل بدن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] golbadan آنکه بدنی لطیف و زیبا مانند گل دارد.
-
systemic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستمیک، همستی، جهازی، بدنی
-
carnal abuse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوء رفتار بدنی
-
bodied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدنی، دارای بدن، جسیم