کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدل الخلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدل الخلو
واژهنامه آزاد
پول پیش در اجاره
-
واژههای مشابه
-
بَدَّلَ
فرهنگ واژگان قرآن
تبديل کرد-عوض کرد
-
علی بدل
لغتنامه دهخدا
علی بدل .[ ع َ ب َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نجف آباد، شهرستان بیجار. واقع در 9 هزارگزی شمال باختری شهر بیجار، و 6 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بیجار به سنندج . ناحیه ای است تپه ماهور و سردسیر و دارای 235 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول...
-
disponent owner
مالک بدل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرد حقیقی یا حقوقی که خود مالک کشتی نیست و آن را از مالک اصلی اجارۀ زمانی کرده و به فرد سومی اجاره داده است
-
dummy cathode, dummy 2
کاتد بدل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی کاتد که پیش از فرایند آبکاری، برای زدودن و جداسازی ناخالصیها از حمام آبکاری، به کار میرود
-
convertiplane
بدلپیما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواپویۀ قادر به پرواز دستِکم در دو حالت پروازی متمایز، یکی عمودی با اتکا به چرخانۀ بالابر و دیگری روبهجلو با اتکا به بال
-
exemplar vehicle, simulating vehicle
خودروِ بدل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خودروی شبیه به خودروِ تصادفی که میتوان از آن برای بازسازی صحنۀ تصادف استفاده کرد
-
حصارک بدل
لغتنامه دهخدا
حصارک بدل . [ ح ِ رَ ک ِ ب َ ] (اِ مرکب ) آهنگی از موسیقی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به حصاری شود.
-
نسخه بدل
لغتنامه دهخدا
نسخه بدل . [ ن ُ خ َ / خ ِ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) صورتی دیگر ازکلمه یا کلامی در نسخه ای دیگر از کتابی و از آن بدین صورت «خ . ل .» یا «ن ل » رمز کنند. (یادداشت مؤلف ).- نسخه بدل کسی بودن ؛ به او شباهتی تام و تمام داشتن . کاملاً بدو شبیه بودن . حرکات و ...
-
بدل چینی
لغتنامه دهخدا
بدل چینی . [ ب َ دَ ] (اِ مرکب )سفالینه که بر روی آن لعابی از شیشه کنند. کبود آن را فیروزه ای و زرد آن را ذرتی گویند. (یادداشت مؤلف ). نام عمومی هر نوع ظرف سفالی که از گل رس معمولی ساخته شده و بر آن لعابی از اکسید قلع داده باشند. (از دایرة المعارف ف...
-
حرف بدل
لغتنامه دهخدا
حرف بدل . [ ح َ ف ِ ب َ دَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) شمس قیس گوید: کافی است اعجمی که در وصل بدل همزه ٔ ملینه در لفظ آرند چنانکه بندگک و بندگی و بندگان و دایگک و دایگی و دایگان . (المعجم فی معاییراشعارالعجم ص 172). و رجوع به حروف بدل و «گ » شود.
-
حسرت بدل
لغتنامه دهخدا
حسرت بدل . [ ح َ رَ ب ِ دِ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، آنکه دیری آرزوی چیزی داشته است : حسرت بدلم کچل خدیجه .
-
حروف بدل
لغتنامه دهخدا
حروف بدل . [ح ُ ف ِ ب َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرفهائی که قابل تبدیل به حرف دیگر هستند، در هنگام ادغام و یا درغیر ادغام . قسم اول چهارده حرفند که همان حروف زائد(حروف سئلتمونیها) میباشد به استثنای سین و به اضافه ٔ ج ذ ط ص ز. و فیروزآبادی صاحب ق...
-
حب بدل
لغتنامه دهخدا
حب بدل . [ ح َب ْ ب ِ ب َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (افیون ) حب ترک تریاک . حکیم مؤمن گوید: جهت درد سر مزمن و ضعف معده و جگر نافع و قاطع عادت افیون است . صفت آن : تاتوره ٔ سیاه ، زنجبیل ، ریوند چینی به قدر نخودی بسازند. از یک تا دو سه عدد بقدر م...