کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بدلی
/badali/
معنی
ساختگی؛ تقلبی: جواهر بدلی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تقلبی، جعلی، ساختگی، قلابی، قلب، مصنوعی ≠ اصلی
دیکشنری
counterfeit, dummy, fake, false, gewgaw, imitation, imitative, pretended, shoddy
-
جستوجوی دقیق
-
بدلی
واژگان مترادف و متضاد
تقلبی، جعلی، ساختگی، قلابی، قلب، مصنوعی ≠ اصلی
-
بدلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بدل) [عربی. فارسی] badali ساختگی؛ تقلبی: جواهر بدلی.
-
بدلی
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ) [ ع - فا. ] (ص .) قلابی ، غیراصلی .
-
بدلی
لغتنامه دهخدا
بدلی . [ ب َ دَ ] (ص نسبی ) چیزی که جنسش بد باشد. خوش ظاهر و بدباطن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). قلب . (یادداشت مؤلف ) : یک هنرستش که عیب او ببردآنکه زوالست فعلش و بدلی .ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص 443).
-
بدلی
دیکشنری فارسی به عربی
تزييف , تقليد , مزور
-
بدلی
لهجه و گویش تهرانی
تقلبی
-
جستوجو در متن
-
تقلیدی
واژگان مترادف و متضاد
بدل، بدلی، عوضی
-
bogie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدلی، دیو، جن، شیطان
-
imitation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید، بدلی، چیز تقلیدی، ساختگی
-
imitations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید، بدلی، چیز تقلیدی، ساختگی
-
counterfeits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلبی، بدلی، قلب، جعل کردن
-
oroide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواید، مطلا یا زر بدلی
-
سِسک و بُلبُل
فرهنگ گنجواژه
پرندگان خوش الحان و بدلی.
-
trinketry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شگفت انگیز، جواهر الات بدلی