کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدقلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدقلب
لغتنامه دهخدا
بدقلب . [ ب َ ق َ ] (ص مرکب ) که خوشی دیگران نخواهد. مقابل خوش قلب . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
سیاه اندرون
لغتنامه دهخدا
سیاه اندرون . [ اَ دَ ] (ص مرکب ) سیاه دل . بدقلب : سیاه اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگدل .سعدی .
-
خوش قلب
لغتنامه دهخدا
خوش قلب . [ خوَش ْ / خُش ْ ق َ ] (ص مرکب ) نیکخواه . خواهنده ٔ خوشی برای دیگران . مقابل بدقلب .
-
دل سیاه
لغتنامه دهخدا
دل سیاه . [ دِ ] (ص مرکب ) سیاه دل . دل سیه . قسی القلب . || بدقلب . بدخواه . بداندیش : دادگرا فلک ترا جرعه کش پیاله باددشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد.حافظ.