کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بددهنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بددهنه
/baddahane/
معنی
اسبی که دهنه قبول نکند؛ بدلگام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بددهنه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] baddahane اسبی که دهنه قبول نکند؛ بدلگام.
-
جستوجو در متن
-
بدلگام
لغتنامه دهخدا
بدلگام . [ ب َ ل ِ ] (ص مرکب ) اسب بدلجام باشد یعنی هیچ دهنه را قبول نکند. (برهان قاطع). اسب سرکش . (انجمن آرا) (آنندراج ). بددهنه و سخت سر. (ناظم الاطباء). مقابل خوش لگام . (یادداشت مؤلف ) : و گفت هیچ ستوری بدلگام سخت تر از نفس بد در دنیا نیست . (ت...