کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بددهانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بددهانی
/baddahāni/
معنی
بددهان بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دشنام، سب، سخط، فحش، ناسزا
۲. بددهنی، ناسزاگویی، دشنامگویی، فحاشی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بددهانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دشنام، سب، سخط، فحش، ناسزا ۲. بددهنی، ناسزاگویی، دشنامگویی، فحاشی
-
بددهانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹بددهنی› [مجاز] baddahāni بددهان بودن.
-
جستوجو در متن
-
دشنام
واژگان مترادف و متضاد
بددهانی، دژنام، سب، سقط، شتم، فحش، ناسزا
-
فحش
واژگان مترادف و متضاد
بددهانی، بدزبانی، دشنام، زشتیاد، سب، سخط، سقط، شتم، ناسزا، هتک
-
سب
واژگان مترادف و متضاد
۱. بددهانی، دشنام، رده، فحش، لعن، ناسزا ≠ مدح، ستایش ۲. دشنامدادن، فحش دادن، ناسزا گفتن ≠ ستودن، مرحباگفتن
-
سخط
واژگان مترادف و متضاد
۱. بددهانی، سب، فحش، ناسزا ۲. خشم، غضب، قهر ۳. ناخشنودی، نارضایتی ≠ خشنودی، رضایت ۴. غضب کردن، خشم گرفتن
-
ناسزا
واژگان مترادف و متضاد
۱. بددهانی، دشنام، سب، سقط، شتم، شنیع، فحش، لعن، ناشایست، هتک ۲. بد، ناروا، ناصواب ۳. نافرزام، نکوهیده
-
بدگویی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بددهانی، بددهنی، زشتگویی، بدزبانی، تشنی، ناسزاگویی ≠ ستایشگری ۲. افترا، تهمت، غیبت، نمامی ۳. سرزنش، قدح، مذمت، ملامت، نکوهش ≠ ستایش، مدح