کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بددهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بددهان
/baddahān/
معنی
کسی که به دیگران دشنام بدهد و ناسزا بگوید؛ بدزبان؛ ناسزاگو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بددهن، بدزبان، سگزبان، بدحرف، فحاش، ناسزاگو، هتاک، بدفحش
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بددهان
واژگان مترادف و متضاد
بددهن، بدزبان، سگزبان، بدحرف، فحاش، ناسزاگو، هتاک، بدفحش
-
بددهان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بددهن› [مجاز] baddahān کسی که به دیگران دشنام بدهد و ناسزا بگوید؛ بدزبان؛ ناسزاگو.
-
بددهان
لغتنامه دهخدا
بددهان .[ ب َدْ، دَ ] (ص مرکب ) بددهن . رجوع به بددهن شود.
-
جستوجو در متن
-
بددهانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹بددهنی› [مجاز] baddahāni بددهان بودن.
-
دشنامگو
واژگان مترادف و متضاد
بددهان، بدزبان، فحاش، ناسزاگو
-
بدزبان
واژگان مترادف و متضاد
بددهان، بددهن، دشنامگو، فحاش، ناسزاگو، هتاک
-
بدزبان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) badzabān کسی که به دیگران ناسزا میگوید و دشنام میدهد؛ بدگو؛ دشنامدهنده؛ ناسزاگوینده؛ بددهان.
-
بدگو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹بدگوی› [قدیمی] badgu بدزبان؛ بددهان؛ کسی که دشنام میدهد و حرف زشت میزند.
-
هتاک
واژگان مترادف و متضاد
بددهان، پردهدر، دریده، رسواگر، فحاش، فضاح، وقیح، هاتک
-
بدپوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پتفوز› badpuz ۱. = بتفوز۲. (صفت) کسی که لب و دهان زشت دارد؛ بددهان.
-
سرتراش
لغتنامه دهخدا
سرتراش . [ س َ ت َ ] (نف مرکب ) سرتراشنده . موتراش . گرای . دلاک . سلمانی . آنکه موی مردم تراشد : بجز سرتراشی که بودش غلام سوی گوش او کس نکردی پیام . نظامی .|| دختری سخت کولی و بسیاربانگ . زن یا دختر سلیطه و بدزبان . زن یا دختر بلندآواز و بددهان . (ی...