کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بددلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بددلی
/baddeli/
معنی
بددل بودن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بددلی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) baddeli بددل بودن.
-
بددلی
لغتنامه دهخدا
بددلی . [ب َدْ، دِ ] (حامص مرکب ) جبن و ترس . (ناظم الاطباء). بزدلی و بیمناکی . (آنندراج ). جبن . (زمخشری ) (منتهی الارب ). فَشَل . (تاج المصادر بیهقی ). تُشحَة. هُلاع . وَهَل . (از منتهی الارب ). ترس . ترسندگی . بیم . ترسانی . هراس . خوف . مقابل دلی...
-
جستوجو در متن
-
مجبن
لغتنامه دهخدا
مجبن . [ م ُ ج َب ْ ب ِ ] (ع ص ) بددل گوینده کسی را و منسوب کننده به بددلی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کسی که متهم شده باشد به ترس و بددلی . || آنکه بددلی می کند و یا مشهور به ترس و بددلی شده باشد. || آنکه اندیشه ٔ بددلی می ک...
-
بدبینی
واژگان مترادف و متضاد
بدگمانی، بددلی، شکاکی ≠ خوشبینی، خوشگمانی
-
جأج
لغتنامه دهخدا
جأج .[ ج َ ءَ ] (ع مص ) استادن از بددلی . (منتهی الارب ).
-
مجبنة
لغتنامه دهخدا
مجبنة. [ م َ ب َ ن َ ] (ع اِ) سبب بددلی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مایه ٔ ترس . (از اقرب الموارد). هر شکل و کالبدی که سبب ترس و بددلی می گردد. (ناظم الاطباء). || جایی که در آن پنیر فراوان باشد. (از اقرب الموارد).
-
اجحام
لغتنامه دهخدا
اجحام . [اِ ] (ع مص ) بازایستادن از. (منتهی الارب ). واپس شدن از کاری . (زوزنی ). || بددلی کردن . (زوزنی ). || نزدیک بهلاکت رسانیدن . (منتهی الارب ).
-
تیزدلی
لغتنامه دهخدا
تیزدلی . [ دِ ] (حامص مرکب ) شهامت . (مجمل اللغة) : التکلیل ... تیزدلی کردن در جمله و بددلی کردن کانه من الاضداد. (از تاج المصادر بیهقی ).
-
خشر
لغتنامه دهخدا
خشر. [ خ َ ش َ ] (ع مص ) گریختن از جبن و بددلی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
چرکینی
لغتنامه دهخدا
چرکینی . [ چ ِ ] (حامص مرکب ) کثافت و ناپاکی . || بددلی و تکدر. (ناظم الاطباء). دل چرکینی . دل افسردگی . صاف نبودن دل نسبت به کسی یا امری .
-
تکییل
لغتنامه دهخدا
تکییل . [ ت َ ] (ع مص ) بددلی و نامردی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ترسنده بودن مرد. || پیمودن طعام را. (از اقرب الموارد).
-
خیام
لغتنامه دهخدا
خیام . [ خ ِ ] (ع مص ) ترسیدن و بددلی کردن . || مکر و حیله کردن پس رجوع کردن بر آن . || برداشتن پا. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
سگدلی
لغتنامه دهخدا
سگدلی . [ س َ دِ ] (حامص مرکب ) سخت دلی . بددلی : با همه سگدلی شکار منندگوسفندان کشت زار منند. نظامی . || سگی . درندگی : گر سگی خود بود مرقع پوش سگدلی را کجا کند فرموش .نظامی .
-
اکاء
لغتنامه دهخدا
اکاء. [ اِ ] (ع مص ) اکاءة. اراده ٔ کاری کردن و ناگهان بعلت رسیدن شخصی از آن ترسیدن و از اراده ٔ خود بازماندن و بددلی کردن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به اکاءة شود.