کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدخیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بدخیم
/badxim/
معنی
ویژگی غده یا توموری سرطانی که به نقاط دیگر بدن هم سرایت میکند و آنها را آلوده میکند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خطرناک، کشنده، مرگآور، مرگزا، مهلک، کشنده ≠ خوشخیم
دیکشنری
malign, vicious
-
جستوجوی دقیق
-
بدخیم
واژگان مترادف و متضاد
خطرناک، کشنده، مرگآور، مرگزا، مهلک، کشنده ≠ خوشخیم
-
بدخیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: vatxēm، مقابلِ خوشخیم] (پزشکی) badxim ویژگی غده یا توموری سرطانی که به نقاط دیگر بدن هم سرایت میکند و آنها را آلوده میکند.
-
بدخیم
لغتنامه دهخدا
بدخیم . [ ب َ ](ص مرکب ) ترشرو و بدمزاج و بدخو. (آنندراج ). گرفته روی . (فرهنگ سروری ). ترشرو و عبوس کننده . || بداندیش . (ناظم الاطباء). بدطبیعت . (فرهنگ سروری ).
-
بدخیم
دیکشنری فارسی به عربی
خبيث , فتاک , موذي
-
واژههای مشابه
-
malignant myopia, pernicious myopia
نزدیکبینی بدخیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی نزدیکبینی که پیامد بیماری وخیم مشیمیه است و به جداشدگی شبکیه و کوری منجر میشود
-
malignant pleomorphic adenoma
تودغدۀ چندشکلی بدخیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هر یک از انواع تودغدههای چندشکلی که اغلب در غدد بزاقی سالخوردگان مشاهده میشود و از تودغدههای چندشکلی قبلی منشأ میگیرد و ماهیتی بدخیم دارد
-
malignant melanoma
سیهتود بدخیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← سیهتود
-
جستوجو در متن
-
malignantly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدخیم
-
malignance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدخیم
-
bulimy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدخیم
-
malignified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدخیم
-
malignifying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدخیم شدن
-
خوشخیم
واژگان مترادف و متضاد
بیخطر ≠ بدخیم