کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدخواهی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدخواهی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
موذي
-
واژههای مشابه
-
از روی بدخواهی
دیکشنری فارسی به عربی
خبيث
-
از روی بدخواهی و شرارت
دیکشنری فارسی به عربی
مرض
-
جستوجو در متن
-
maligned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبخت، بد نام کردن، بدخواهی کردن
-
maligning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدخیم، بد نام کردن، بدخواهی کردن
-
maligns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدخیم است، بد نام کردن، بدخواهی کردن
-
موذي
دیکشنری عربی به فارسی
بدخيم , بدنهاد , بدخواهي کردن , بدنام کردن , بدسگال , موذي , شيطان , بدجنس
-
محاسدت
فرهنگ فارسی معین
(مُ س دَ) [ ع . محاسدة ] (مص ل .) حسد ورزیدن ، بدخواهی کردن .
-
spites
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spites، بغض، کینه، لج، بدخواهی، غرض، کینه ورزیدن، برسرلج اوردن، خشمگین کردن
-
spite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ببخشید، بغض، کینه، لج، بدخواهی، غرض، کینه ورزیدن، برسرلج اوردن، خشمگین کردن
-
بدرایی
لغتنامه دهخدا
بدرایی . [ ب َ ](حامص مرکب ) بدرأیی . بداندیشی . بدنیتی . بدخواهی .- بدرایی کردن ؛ بداندیشی کردن . بدخواهی کردن : و این وزیر او در حق سپاهی و رعیت بدرأیی کردی . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 56).ز چشم پادشاه افتاد رایی که بدرایی کنددر پادشایی .نظامی .
-
حقد
دیکشنری عربی به فارسی
بي ميلي , اکراه , بيزاري , لج , کينه , غرض , غبطه , بخل ورزيدن , لجاجت کردن , غبطه خوردن بر , رشک ورزيدن به , غرغر کردن , بدانديشي , بدجنسي , بدخواهي , عناد , کينه توزي , نفرت , قصد سوء
-
بد سگالیدن
لغتنامه دهخدا
بد سگالیدن . [ ب َ س َ / س ِ دَ ] (مص مرکب ) دشمنی کردن بدخواهی نمودن . زیان رسانیدن . (ناظم الاطباء). مکر. (مجمل اللغة). رجوع به سگالیدن شود.