کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدبیاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بدبیاری
مترادف و متضاد
بدشانسی، بداقبالی
دیکشنری
adversities, contretemps, disaster, misadventure, mischance, misfortune, reversal, reverse, trouble
-
جستوجوی دقیق
-
بدبیاری
واژگان مترادف و متضاد
بدشانسی، بداقبالی
-
بدبیاری
لغتنامه دهخدا
بدبیاری . [ ب َ بیا ] (حامص مرکب ) در تداول عامه ، بداقبالی پیاپی . با حوادث بد و شوم روبرو شدن . بدبختی . مقابل خوش بیاری و خوشبختی . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
بد بیار،()ی
لهجه و گویش تهرانی
بد شانسی
-
جستوجو در متن
-
بدشانسی
واژگان مترادف و متضاد
بدبیاری، بدطالعی، بداقبالی ≠ خوششانسی
-
خوش بیاری
لغتنامه دهخدا
خوش بیاری . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (حامص مرکب ) خوش طالعی . خوش اقبالی . مقابل بدبیاری . (یادداشت بخط مؤلف ).