کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بداندیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بداندیش
/bad[']andiš/
معنی
کسی که اندیشۀ بد دربارۀ دیگری داشته باشد؛ بدخواه؛ بددل؛ بدنیت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بدخواه، بددل، بدسگال، دژاندیش، کجاندیش، بدنیت ≠ نیکاندیش، نیکخواه
۲. کینهجو، کینهوزر
۳. جلاد، دژخیم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بداندیش
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدخواه، بددل، بدسگال، دژاندیش، کجاندیش، بدنیت ≠ نیکاندیش، نیکخواه ۲. کینهجو، کینهوزر ۳. جلاد، دژخیم
-
بداندیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) bad[']andiš کسی که اندیشۀ بد دربارۀ دیگری داشته باشد؛ بدخواه؛ بددل؛ بدنیت.
-
بداندیش
لغتنامه دهخدا
بداندیش . [ ب َ اَ ] (نف مرکب ) بدگمان . متظنن . (مهذب الاسماء). بدسگال . بدخواه . (از آنندراج ).آنکه در مورد دیگران اندیشه ٔ بد دارد. بدنیت . بدخواه . مقابل نیک اندیش . (فرهنگ فارسی معین ) : بداندیش دشمن بود ویل جوکه تا چون ستاند ازو چیز او. رودکی (...
-
جستوجو در متن
-
غرض ورزی
فرهنگ واژههای سره
بداندیش
-
بدنیت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] badniyyat بداندیش؛ بدخواه.
-
سیاه درون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیهدرون، سیهاندرون› [قدیمی، مجاز] siyāhdarun بدطینت؛ بداندیش.
-
بدرای
واژگان مترادف و متضاد
۱. بداندیشه، بدسگال، بداندیش، بدخواه، بدفکر، وارونهرای ≠ نیکرای، خوشفکر ۲. بدخواه، بداندیش ۳. دشمن، عدو
-
حاسد
واژگان مترادف و متضاد
بداندیش، بدخواه، بدسگال، حسود، رشکین
-
کجاندیش
واژگان مترادف و متضاد
بداندیش، بدگمان، ظنین، کجخیال ≠ نیکاندیش
-
کجخیال
واژگان مترادف و متضاد
بداندیش، بدگمان، ظنین، کجاندیش ≠ نیکاندیش
-
بدمهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] badmehr ۱. نامهربان.۲. بداندیش؛ بدخواه.
-
دل سیاه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] delsiyāh سیاهدل؛ بددل؛ بداندیش؛ بدخواه.
-
فاسدالعقیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فاسدالعقیدَة] fāsedol'aqide دارای عقیدهای خلاف مذهب؛ بداندیش.
-
تیره رای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] tirerāy ۱. بدرای؛ بداندیش.۲. نادرست.