کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخویی
لغتنامه دهخدا
بخویی . [ ب َ ] (ص نسبی ) قسمی قفل پیچ . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به بخو شود.
-
جستوجو در متن
-
anchor shackle
بخوی لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخویی که زنجیر را به حلقۀ لنگر متصل میکند
-
تلون مزاج
لغتنامه دهخدا
تلون مزاج . [ ت َ ل َوْ وُ م ِ ] (ص مرکب ) کنایه ازکسی که هر لحظه بخویی برآید و ثبات رای در او نبود.(انجمن آرا). بی قرار و بی ثبات و خیالی و مضطرب . (ناظم الاطباء). رجوع به تلون و دیگر ترکیبهای آن شود.