کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخور و بخواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخور و بخواب
فرهنگ گنجواژه
زندگی راحت ، تنبلی.
-
واژههای مشابه
-
بُخور
لهجه و گویش بختیاری
boxur قهوهاى.
-
بُخور بُخور
لهجه و گویش تهرانی
دزد بازار.
-
بخور دادن
دیکشنری فارسی به عربی
بخار
-
بخور خوشبو
دیکشنری فارسی به عربی
بخور
-
بخور نخور
فرهنگ گنجواژه
امر ونهی.
-
بخور دادن به
دیکشنری فارسی به عربی
بخور
-
امشب فقط آش بخور.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: emšew faqat âš bexa. طاری: amšev feqat âš bexo. طامه ای: amšev faqat âš boxo. طرقی: amšev faqat âš bexo. کشه ای: amšev faqat âš bexo. نطنزی: emšow faqat âš baxo.
-
واژههای همآوا
-
بخوروبخواب
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنآسا، تنبل، تنپرور ۲. تنآسایی، تنبلی، تنپروری
-
جستوجو در متن
-
دین کیتیه
لغتنامه دهخدا
دین کیتیه . (اِخ ) نام دینی بهندوستان وپیروان این دین آفتاب را پرستند و آن را بتی کرده اند بر عرابه ای و پایه های آن بصورت چهار اسب است و بدست بت گوهری است برنگ آتش و معتقدند که آفتاب پادشاه ملائک و سزاوار عبادت و سجود است از اینرو بدین بت سجده برند ...
-
خواب
لغتنامه دهخدا
خواب . [ خوا / خا ](اِ) نقیض بیداری . نوم . حالت آسایش و راحتی که بواسطه ٔ از کار بازآمدن حواس ظاهره و فقدان حس در انسان و سایر حیوانات بروز می کند. (ناظم الاطباء). واگذاشتن نفس استعمال حواس را به واگذاشتی طبیعی . منام . حثاث . رقد. رقود. رقاد. هجعت ...
-
بردن
لغتنامه دهخدا
بردن . [ ب ُ دَ ] (مص ) کشیدن . حمل کردن . برداشتن . با خود برداشتن . نقل کردن . منتقل کردن . (یادداشت مؤلف ). اذهاب .(تاج المصادر بیهقی ). مقابل آوردن . نقل کردن خواه برای خود یا دیگری و خواه با خود یا همراه و مصحوب دیگری و خواه بر پشت و خواه بر چی...