کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخشی کل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخشی کل
لغتنامه دهخدا
بخشی کل . [ ب َ ک ُ ] (اِ مرکب ) رئیس خزانه . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
کام بخشی
لغتنامه دهخدا
کام بخشی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) تمتع. (ناظم الاطباء). رسیدن به آمال و آرزوها. (از ناظم الاطباء) : طریق کامبخشی چیست ترک کام خود کردن کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی . حافظ. || سخاوت و جوانمردی : سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شدکه کامبخشی او را ...
-
گل بخشی
لغتنامه دهخدا
گل بخشی . [ گ ُ ب َ ] (اِخ )نام ایلی از ایلات بلوچستان که 100 خانوارند و مساکن آنها سردسیر حیدرآباد، نعمت آباد و کمال آباد، و گرمسیر جیرفت رودبار است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 93).
-
گناه بخشی
لغتنامه دهخدا
گناه بخشی . [ گ ُ ب َ ] (حامص مرکب ) در گذشت از گناه . عفو.
-
گنج بخشی
لغتنامه دهخدا
گنج بخشی . [ گ َ ب َ ] (حامص مرکب ) بخشیدن گنج و خواسته . دادن گنج مردمان را : شبی کو گنج بخشی را دهد دادکلاه گنج قارون را برد باد. نظامی .ز نام آوران گوی دولت ربودکه در گنج بخشی نظیرش نبود.سعدی (بوستان ).
-
گنه بخشی
لغتنامه دهخدا
گنه بخشی . [ گ ُ ن َه ْ ب َ ] (حامص مرکب ) بخشودن گنه . آمرزندگی . عفو.
-
نواله بخشی
لغتنامه دهخدا
نواله بخشی . [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ](حامص مرکب ) عمل نواله بخش . رجوع به نواله بخش شود.
-
ولایت بخشی
لغتنامه دهخدا
ولایت بخشی . [ وَ / وِ ی َ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل ولایت بخش .
-
کام بخشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kāmbaxši ۱. رسانیدن به آرزو: ◻︎ سبب مپرس که چرخ ازچه سفلهپرور شد / که کامبخشی او را بهانه بیسببیست (حافظ: ۱۴۶).۲. [مجاز] به وصال رساندن.
-
balancing 1
توازنبخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدام یک دولت موردتهدید برای ائتلاف با دیگر دولتهای موردتهدید درجهت ایجاد موازنه در برابر دولت تهدیدکننده و مقابله با آن متـ . توازنبخشی سخت hard balancing
-
partial burial
تدفین بخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفینی که در آن تنها بخشی از جسد دفن شده باشد
-
sacrament
تقدسبخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فرایندی آیینی برای تبرک بخشیدن به یک شیء یا موجود زنده یا یک باور و اسطوره
-
partial melting
ذوب بخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذوب ناقص سنگهای اولیه که در نتیجۀ آن مذابی با ترکیبی متفاوت با مادۀ اولیه به وجود میآید
-
colouration 1, colourization, colouring
رنگبخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] عمل یا فرایند رنگ بخشیدن متـ . رنگش