کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخشوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بخشوده
/baxšude/
معنی
۱. عفوشده.
۲. معاف از پرداخت مالیات و عوارض.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. معاف، معفو
۲. معذور
۳. شادروان، مرحوم، مغفور
دیکشنری
exempt, free, immune
-
جستوجوی دقیق
-
بخشوده
واژگان مترادف و متضاد
۱. معاف، معفو ۲. معذور ۳. شادروان، مرحوم، مغفور
-
بخشوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) baxšude ۱. عفوشده.۲. معاف از پرداخت مالیات و عوارض.
-
بخشوده
لغتنامه دهخدا
بخشوده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف ) شفقت کرده شده و بخشیده و آمرزیده شده . (ناظم الاطباء). معفو. (یادداشت مؤلف ). عفوکرده . || کسی که از مالیات و عوارض معاف است . معاف . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
آمرزیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āmorzide بخشوده؛ کسی که خداوند گناهان او را بخشوده باشد.
-
معاف
فرهنگ واژههای سره
بخشوده
-
فهیدی
واژهنامه آزاد
بخشوده شده
-
معفو
واژگان مترادف و متضاد
بخشوده، بخشیده
-
عفی عنه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] 'afeya'anh[o] بخشوده باد.
-
معاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی: معافیٰ؟] mo'āf عفوکردهشده؛ بخشوده.
-
معفو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: معفوّ] [قدیمی] ma'fov[v] عفوشده؛ بخشودهشده.
-
معاف
واژگان مترادف و متضاد
بخشوده، صرفنظر، عفو
-
مغفور
واژگان مترادف و متضاد
آمرزیده، بخشوده، مبرور، مرحوم
-
آمرزیده
واژگان مترادف و متضاد
بخشوده، شادروان، مرحوم، مغفور
-
بحل
واژگان مترادف و متضاد
آمرزیده، بخشیده، بخشوده