کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخشنامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بخشنامه
/baxšnāme/
معنی
دستور یا هر مطلب دیگری که از طرف وزارتخانه یا ادارهای در چندین نسخه نوشته شده و برای شعبهها، ادارات، یا کارمندان فرستاده میشود؛ متحدالمآل.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: بخشنامه کرد
بن حال: بخشنامه کن
دیکشنری
circular
-
جستوجوی دقیق
-
بخشنامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) baxšnāme دستور یا هر مطلب دیگری که از طرف وزارتخانه یا ادارهای در چندین نسخه نوشته شده و برای شعبهها، ادارات، یا کارمندان فرستاده میشود؛ متحدالمآل.
-
بخشنامه
فرهنگ فارسی معین
(بَ مِ) (اِمر.) حکم یا دستوری که از طرف مسؤلین سازمان برای اطلاع تمام کارکنان یک مؤسسه ابلاغ شود.
-
بخشنامه
لغتنامه دهخدا
بخشنامه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) حکم یا دستوری که از طرف وزارتخانه یا مؤسسه ای در نسخه های متعدد نویسند و به شعب و کارمندان ابلاغ کنند. متحدالمآل . (فرهنگ فارسی معین ). || هبه نامه . بخشش نامه . (از ناظم الاطباء).
-
بخشنامه
دیکشنری فارسی به عربی
تعميم ، التعميم الإداري
-
واژههای مشابه
-
بخشنامه، بخشنامه
واژگان مترادف و متضاد
حکم، دستور، دستورالعمل، متحدالمال، تصویبنامه
-
بخشنامه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
وزع
-
جستوجو در متن
-
متحدالمال
واژگان مترادف و متضاد
بخشنامه
-
ابلاغیه
فرهنگ واژههای سره
بخشنامه
-
التعميم الإداري
دیکشنری عربی به فارسی
بخشنامه
-
circulars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دایرکتوری، بخشنامه
-
circularizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
circularises، بخشنامه صادر کردن
-
circularized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دایره ای، بخشنامه صادر کردن
-
circularizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دایره ای، بخشنامه صادر کردن