کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخشش و آمرزش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخشش و آمرزش
فرهنگ گنجواژه
آمرزش.
-
واژههای مشابه
-
بخشش نامه
لغتنامه دهخدا
بخشش نامه . [ ب َش ِش ْ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) هبه نامه . (آنندراج ). قباله ٔ بخشیدن مالی یا ملکی به کسی . (یادداشت مؤلف ).
-
بخشش پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للعفو
-
غیر قابل بخشش
فرهنگ واژههای سره
نابخشودن
-
جستوجو در متن
-
استغفار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بخشش و آمرزش خواستن . 2 - توبه کردن .
-
آمرزش
لغتنامه دهخدا
آمرزش . [ م ُ زِ ] (اِمص ) بخشیدن خدای تعالی گناه را بر بنده پس از مرگ . مغفرت . غفران . درگذرانیدن از. درگذشتن از خطا. عفو. بخشش . بخشایش . صفح . رحمت . تجاوز. بخشیدن شاه یا مهتری خطای رعیت یا کهتری را : گر آمرزش آید ز یزدان پاک شما را ز خون برادر چ...
-
درپه
لغتنامه دهخدا
درپه . [ دَ پ ِه ْ ] (اِ) رحمت و بخشش و عفو. (برهان ).مغفرت و آمرزش . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف درسه است . (حاشیه ٔ برهان ). || (ص ) ناپیدا. ناپدید.(برهان ). غایب . ناپدیدار. غیرمرئی . (ناظم الاطباء).
-
مغفرت
لغتنامه دهخدا
مغفرت . [ م َ ف ِ رَ ] (ع اِمص )آمرزش و عفو و بخشش گناهان . (ناظم الاطباء). بخشایش سیئات کسی . آمرزش گناهان . غفران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مغفرة : چون جهاد که برای مال کرده شود... عز مغفرت می توان یافت . (کلیله و دمنه ).از نسیم مغفرت کآبی و خ...
-
غفران
لغتنامه دهخدا
غفران . [ غ ُ ] (ع مص ) غفران خدا گناه کسی را؛ پوشیدن گناه بر وی و آمرزیدن او. (از اقرب الموارد). به معنی غفیر (مصدر). (منتهی الارب ). آمرزش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آمرزیدن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). آمرزیدن . درگذشتن از... صفح : و ق...
-
بخشایش
لغتنامه دهخدا
بخشایش . [ ب َی ِ ] (اِمص ) از جرم و گناه و تقصیر و از کشتن کسی درگذشتن . (برهان قاطع). ازجرم و گناه کسی گذشتن . (انجمن آرا). از گناه درگذشتن . (غیاث اللغات ). عفو. آمرزش . (ناظم الاطباء). حَنّان . (منتهی الارب ). رأفت . رحمت و شفقت . گذشت . رحم . د...
-
رحمة
لغتنامه دهخدا
رحمة. [ رَ م َ] (ع اِمص ) مصدر به معنی رحم . رحمت و بخشش و مهربانی خداوند نسبت به مخلوق . (ناظم الاطباء). رجوع به رَحْم و رحمت در همه ٔ معانی شود. رقت قلب و عاطفه ورزیدن که اقتضای بخشش و بزرگواری و نیکی و بخشایش دارد. (از اقرب الموارد). لغتی است به م...
-
شفاعت
لغتنامه دهخدا
شفاعت . [ ش َ ع َ ] (از ع ، اِمص ) خواهش گری و پایمردی . (از ناظم الاطباء) (صراح اللغة). خواستاری . ذرع . خواهشگری .خواهشگری کردن . پایمردی . (یادداشت مؤلف ). خواهش . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). || توسطو میانجیگری و پادرمیانی . || درخواست و...
-
عفو
لغتنامه دهخدا
عفو. [ ع َف ْوْ ] (ع اِمص ) ساقط کردن عذاب . و مغفرت پوشاندن جرم است برای محافظت از عذاب شرمزدگی و رسوائی ، و عفو را صفت کسی قرار می دهند که توانائی انجام دادن عمل مقابل آن را داشته باشد. (از اقرب الموارد). ترک عقوبت گناهکار. آمرزش . بخشش .گذشت . (نا...