کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بختو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بختو
/boxtu/
معنی
۱. رعد؛ تندر.
۲. = بخنو
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بختو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] boxtu ۱. رعد؛ تندر.۲. = بخنو
-
بختو
فرهنگ فارسی معین
(بُ تُ) ( اِ.) 1 - رعد، تندر. 2 - هر چیز غرنده .
-
بختو
لغتنامه دهخدا
بختو. [ ب َ / ب ُ ] (اِ) هر چیز غرنده عموماً. (برهان قاطع) (آنندراج ). || غرش ابر. (فرهنگ نظام ). رعد. تندر. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء) : عاجز شود ز اشک و غریو من ابر بهارگاهی با بختو. رودکی .چون به بانگ آید از هوا بخت...
-
جستوجو در متن
-
بختوه
لغتنامه دهخدا
بختوه . [ ب ُ / ب َ ] (اِ) هرچیز غرنده . (برهان قاطع) (آنندراج ). بختو. بختور. (فرهنگ جهانگیری ). || هر جانور درنده . (ناظم الاطباء). || رعد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برق . (شرفنامه منیری )(فرهنگ نظام ). و رجوع به بختو و بخنو و بختو...
-
آسمان غرغره
لغتنامه دهخدا
آسمان غرغره . [ غ ُ غ ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) آسمان غُرّش . آسمان غُرُنْبه . آسمان غُرّه . تندر. رعد. سختو. بختو. کنور.
-
بختور
لغتنامه دهخدا
بختور. [ ب ُ / ب َ ] (اِ) بختو. رعد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). غرنده مثل ابر. (شرفنامه منیری ) : عاجز شود ز اشک دو چشم و غریو من ابر بهارگاهی و بختور در مطیر . رودکی .|| شیر درنده . (ناظم الاطباء).
-
بهارگاه
لغتنامه دهخدا
بهارگاه . [ ب َ ] (اِ مرکب ) ربیع. (مهذب الاسماء). فصل بهار. مقابل تابستانگاه یا پائیزگاه یا زمستانگاه . (از فرهنگ فارسی معین ) : عاجز شود از اشک و غریو من هر ابر بهارگاه با بختو. رودکی (احوال و اشعار ج 3 ص 1068).و بهارگاه سوی غزنین برویم . (تاریخ بی...
-
ر
لغتنامه دهخدا
ر. (حرف ) حرف دوازدهم از الفبای فارسی و دهم از حروف هجای عرب (ابتث ) و بیستم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل آن را به دویست دارند و از حروف مکسوره و زلاقه و مسروری و منفصله یا خواتیم و آنیه و مهمله (غیر منقوطه ) و نورانیه یا حروف حق و متشابهه یامتزاوجه و...