کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخار کش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخار کش
لهجه و گویش تهرانی
ماتحت
-
واژههای مشابه
-
بخار)
دیکشنری فارسی به عربی
هواء
-
steam wagon, heating wagon
واگن بخار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی برای تأمین بخار مورد نیاز سامانههای گرمایشی قطار
-
بخار شدن
واژگان مترادف و متضاد
تبخیر شدن ≠ منجمد شدن
-
steam bath
حمام بخار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اتاق یا اتاقکی مملو از بخار داغ
-
vapour trail
ردّ بخار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← ردّ میعانی
-
boiler
دیگ بخار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسى شيمى] مخزن بستۀ تحت فشاری که در آن آب یا مایعات دیگر برای تولید مایع داغ یا بخار حرارت داده میشوند
-
دیگ بخار
لغتنامه دهخدا
دیگ بخار. [ گ ِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دستگاهی برای تولید بخار و آن از دو قسمت متشکل است ، کوره (محل سوختن سوخت ) و دیگ (ظرف بسته ای که در آن آب گرم میشود و به بخار تبدیل میگردد).رایج ترین اقسام آن یکی دیگ لوله ای گازی است مشتمل بر لوله های د...
-
بخار شدن
لغتنامه دهخدا
بخار شدن . [ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تبدیل شدن آب یا هر مایع دیگری بر اثر حرارت و عوامل دیگر به گاز و دمه .
-
چرخ بخار
لغتنامه دهخدا
چرخ بخار. [ چ َ خ ِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ماشین بخار. دستگاه بخار.
-
بخار العفن
دیکشنری عربی به فارسی
بخار بد بو , دم يادمه بد بو , بخار يادمه مسموم کننده
-
بخار اب
دیکشنری فارسی به عربی
بخار
-
بخار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
بخار
-
بخار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بخار