کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخارتُنُکمِه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
steam mist
بخارتُنُکمِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← بخارمِه
-
واژههای مشابه
-
مه
واژگان مترادف و متضاد
قمر، ماه ≠ خور، خورشید
-
مه
واژگان مترادف و متضاد
۱. ماغ، مزوا، میغ، نزم ۲. بزرگتر ≠ که، کوچکتر
-
fog
مِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هواآبی حاصل از تجمع قطرکهای ریز مرئی آب معلق در هوا
-
May, mai (fr.)
مِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] پنجمین ماه سال میلادی، بعد از آوریل و قبل از ژوئن
-
مه
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِ.) مخفف ماه .
-
مه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ په . ] 1 - حرف نفی به معنای «نه ». 2 - نشانة دعای منفی که قدما به کار می بردند.
-
مه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) (اِ.) بخاری است که گاهی در هوای مرطوب تولید می شود و در فضا پراکنده می گردد.
-
مه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ په . ] (ص .) بزرگ ، سرور. ج . مهان . مق که .
-
مه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ فر. ] (اِ.) پنجمین ماه از سال میلادی .
-
مه
لغتنامه دهخدا
مه . [ ] (اِ) به هندی عسل است . (مخزن الادویه ).
-
مه
لغتنامه دهخدا
مه . [ م َ ] (اِ) قلم و کلک . (برهان ). قلم و خامه و کلک . (ناظم الاطباء). || تل ریگ . (برهان ). تل ریگ و توده ٔ ریگ . (ناظم الاطباء) : شمس رخشان که کشور آرایدتا نبوسد ستانه ٔ در تونتواند که کشور آرایدچو مه و کوهسار کشور تو.سوزنی .
-
مه
لغتنامه دهخدا
مه . [ م َ ] (اِ) کماج فلکه و بادریسه ٔ خیمه . (یادداشت مؤلف ) : مه فتاده عمود بشکسته میخ سوده طناب بگسسته .سنایی (در صفت خیمه ٔ عمر پیر).
-
مه
لغتنامه دهخدا
مه . [ م َ ] (پسوند) مزید مؤخر امکنه : ویمه ، میمه ، اذرمه . (یادداشت مؤلف ).