کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
aver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هردو، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، اثبات کردن، تصدیق کردن، بحق دانستن
-
averred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
averred، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، اثبات کردن، تصدیق کردن، بحق دانستن
-
averring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
averring، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، اثبات کردن، تصدیق کردن، بحق دانستن
-
تقریظ
لغتنامه دهخدا
تقریظ. [ ت َ ] (ع مص ) بستودن . (زوزنی ). ستودن زنده را بحق باشد یا باطل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ستودن و مدح کردن بحق یا باطل را. (مجمل اللغة). || ستودن مکتوب کسی را و تصدیق نوشتن بر آن . (ناظم الاطباء). در فارسی...
-
اﷲ اعلم بالصواب
لغتنامه دهخدا
اﷲ اعلم بالصواب . [ اَل ْ لا هَُ اَ ل َ م ُ بِص ْ ص َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) خدا بحق و صواب داناتر است . در مورد تردید آرند.
-
بحقیقت
لغتنامه دهخدا
بحقیقت . [ ب ِ ح َ ق َ ] (ق مرکب ) (از: ب + حقیقت ) بحق . از روی درستی . حقیقةً. بالحقیقة : بحقیقت مرا اجل اینجا آورد. (کلیله و دمنه ).
-
پراکنده روزی
لغتنامه دهخدا
پراکنده روزی . [ پ َ ک َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) تهیدست . مُقل ّ : خداوند روزی بحق مشتغل پراکنده روزی پراکنده دل .سعدی .
-
حسنا
لغتنامه دهخدا
حسنا. [ ح ُ ] (ع ص ) مؤنث حسن . حسنی : بحق اسماء حسنا و علامتهای بزرگ او.... بیعت فرمانبریست . (تاریخ بیهقی ص 316).
-
خدایی
لغتنامه دهخدا
خدایی . [ خ ُ ] (ص نسبی ) رجوع به خدائی شود : ایزد همه آفاق بدو داد و بحق دادناحق نبود آنچه بود کار خدایی . منوچهری .- خدایی فروشان ؛ ریاکاران . (از ناظم الاطباء).
-
شنفته
لغتنامه دهخدا
شنفته . [ ش ِ ن ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از شنفتن . شنیده شده : با دیده اعتبار نباشد شنفته را. قاآنی .- بحق چیزهای نشنفته ؛ وقتی از گفتار کسی تعجب کنند این جمله را بر زبان رانند.
-
الندد
لغتنامه دهخدا
الندد. [ اَ ل َ دَ ] (ع ص ) سخت خصومت . (مهذب الاسماء). مرد سخت خصومت که بحق میل نکند. یَلَندَد مثله . (منتهی الارب ). بمعنی اَلَدّ. (اقرب الموارد). و رجوع به اَلَدّ شود.
-
بخاعة
لغتنامه دهخدا
بخاعة. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) بُخوع . اقرار کردن و گردن نهادن حق را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اقرار بحق . (تاج المصادر بیهقی ). اقرار کردن مذعنی که نهایت جهد را در اذعان به حق مبذول دارد. (از اقرب الموارد).
-
بیت العزة
لغتنامه دهخدا
بیت العزة. [ ب َ تُل ْ ع ِزْ زَ ] (ع اِ مرکب ) عبارت از قلب و اصل مقام جمع است در حال اتصال بحق . (اصطلاحات العرفاء سجادی ص 92).
-
حقا
لغتنامه دهخدا
حقا. [ ح َق ْ قا ] (ع ق ) قسم بحق . سوگند با خدای . بخدا قسم . بحق حق . بحق خدا : حقا که ندارد بر او دنیاقیمت واﷲ که ندارد بر او گیتی مقدار. فرخی .ور خواجه ٔ اعظم قدحی کمتر خواهدحقا که میش مه دهی و هم قدحش مه . منوچهری .این شعر که در مدح تو امروز بخو...
-
کسبه
لغتنامه دهخدا
کسبه . [ ک َ ب َ ] (اِخ ) جایی است [ به ماوراءالنهر] با کشت و برز بسیار. (حدود العالم ). قریه ای است از قرای نسف دارای منبر و بازار و نسبت بدان کسبوی باشد. (یادداشت مؤلف ) (از معجم البلدان ) : از فعل زشت و سیرت ناخوب همسری با دیو ابوالمظفرخرکنک کسبو...