کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بحست
لغتنامه دهخدا
بحست . [ ب َ ح َ ] (اِ) آواز هر چیزی . بخست . (شرفنامه ٔ منیری ). ظاهراً مصحف بخست باشد. رجوع به بخست شود.
-
واژههای همآوا
-
بحثة
لغتنامه دهخدا
بحثة. [ ب َ ث َ ] (ع اِ) بازیچه ای است که کودکان بخاک بازند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بُحاثَة. و رجوع به بحاثه شود.
-
بهثة
لغتنامه دهخدا
بهثة. [ ب ُ ث َ ] (ع اِ) گاو وحشی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
-
بهست
واژهنامه آزاد
بهتر است