کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحر اصول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بر و بحر
فرهنگ گنجواژه
پهنه زمین، زمین و دریا.
-
موج و بحر
فرهنگ گنجواژه
دریا.
-
در بحر فکر فرو رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
الهام
-
در بحر تفکر غوطه ور شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تذکر
-
جستوجو در متن
-
دویک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) doyek ۱. بحر سوم از هفده بحر اصول.۲. یک وزن نُهضربی که از شش ضرب سنگین و سه ضرب سبک تشکیل میشود.
-
نیم ثقیل
لغتنامه دهخدا
نیم ثقیل . [ ث َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح موسیقی ) بحر پنجم از هفده بحر اصول در موسیقی قدیم . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
دویک
فرهنگ فارسی معین
(دُ یَ) (اِمر.) 1 - کنایه از: دم آخر مردن . 2 - بحر سوم از هفده بحر اصول موسیقی . 3 - نشان دادن هر یک از دو طاس یک خال را در بازی تخته نرد.
-
ثقیل
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] (ص .) 1 - گران ، سنگین . مق خفیف ، سبک . 2 - گران جان . 3 - سخت بیمار. 4 - یکی از هفده بحر اصول موسیقی .
-
رمل
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] 1 - (مص م .) حصیر بافتن . 2 - بحری از نوزده بحر شعر مبتنی بر تکرار شش یا هشت بار فاعلاتن در هر بیت . 3 - بحر شانزدهم از اصول موسیقی قدیم .
-
اصول فاخته
لغتنامه دهخدا
اصول فاخته . [ اُ ل ِ ت َ / ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوع یازدهم از هفده گونه اصول در موسیقی است . نام اصولی باشد از هفده بحر اصول موسیقی و آنرا فاخته ضرب هم خوانند، و نام صوتی هم هست . (برهان ). نام ضربی از موسیقی و نوعی از نواختن ساز. (از کشف ...
-
فاخته
لغتنامه دهخدا
فاخته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) نام اصل یازدهم از هفده بحر اصول موسیقی ، و آن را فاخته ضرب هم خوانند. (برهان ). نام ضربی از موسیقی و نوعی از نواختن ساز : بلبل از اوراق گل کرده درست منطق الطیر و اصول فاخته . ژاله (از آنندراج ).آن را به انواع گوناگون ِ فاخت...
-
ابن ابی الرکائب
لغتنامه دهخدا
ابن ابی الرکائب . [ اِ ن ُ اَ بِرْ رَ ءِ ] (اِخ ) شهاب الدین احمدبن ماجدبن محمد سعدی . در سال 895 هَ .ق . کتابی به نام الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد در علم بحرپیمائی و ارتباط آن با نجوم و روش کشتی رانی درخلیج فارس و بحر هند و سواحل عربستان و سم...
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمدبن ماجد، ملاح و ملوان عرب در قرن پانزدهم و مؤلف کتاب اصول و قواعد کشتی رانی در اقیانوس هند و بحر احمر و خلیج فارس و دریاهای دیگر. رجوع به دائرة المعارف اسلام شود.
-
اصول
لغتنامه دهخدا
اصول . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اصل . اساسها و بیخ و بن ها. (فرهنگ نظام ). اصلها. جمع اصل که بمعنی بیخ است . (آنندراج ) (غیاث ). ریشه ها، و اصول و فروع ؛ ریشه ها و شاخه ها. (ناظم الاطباء).- اصول اظفار ؛ بن های ناخن . || قواعد. قوانین . پایه ها. قواعد و قوان...
-
چهارضرب
لغتنامه دهخدا
چهارضرب . [ چ َ / چ ِ ض َ ] (اِ مرکب ) بحر هفتم از اصول هفده گانه ٔ موسیقی . (فرهنگ فارسی معین ). || نواختن ضرب چنانکه در زورخانه ها معمول است . || کنایه از تراشیدن موی ریش و سبیل و ابرو چنانکه بعضی قلندران کنند. || لعن چهارضرب ؛ لعنی که عوام متعصب ش...