کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هفت بحر
لغتنامه دهخدا
هفت بحر. [ هََ ب َ] (اِ مرکب ) هفت دریا. (یادداشت مؤلف ) : یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبرکز آب هفت بحر به یک روی تر شوی .حافظ.
-
حجر بحر
لغتنامه دهخدا
حجر بحر. [ ح َ ج َ رِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمداﷲ مستوفی گوید: سنگی سیاه و خشن است و به آب فرو نمیرود و بر کنار بحر میباشد و از اجزای لطیف ارضی و بخاری متولد است . (نزهة القلوب ).
-
بحر اصول
لغتنامه دهخدا
بحر اصول . [ ب َ رِ اُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بحر نغمه . وزن نغمه که در عرف هند تال گویند چنانچه بحر شعر وزن شعر به اصطلاح عروضیان . (آنندراج ).
-
بحر روان
لغتنامه دهخدا
بحر روان . [ ب َ رِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دریای رونده . || عبارت از کشتی است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
بنات بحر
لغتنامه دهخدا
بنات بحر. [ ب َ ت ُ ب َ ](ع اِ مرکب ) رجوع به بنات المخر و بنات البحر شود.
-
بحر، بهر
لهجه و گویش تهرانی
بین خواب و بیداری، نیمه هوشیار/ کسی را زیر نظر داشتن: تو بحر فلانی رفته
-
بحر مسجور
واژهنامه آزاد
دریای آتشین
-
بر و بحر
لغتنامه دهخدا
بر و بحر. [ب َرْ رُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خشکی و دریا.
-
مبحث بحر ووزن شعر
دیکشنری فارسی به عربی
متري
-
قطره و بَحر
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
بحر و بر
فرهنگ گنجواژه
پهنه زمین.
-
بحر و کان
فرهنگ گنجواژه
بر و بحر.
-
بحر و کوزه
فرهنگ گنجواژه
خیلی بزرگ و خیلی کوچک.
-
بر و بحر
فرهنگ گنجواژه
پهنه زمین، زمین و دریا.
-
موج و بحر
فرهنگ گنجواژه
دریا.