کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحران اقتصادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
rape crisis centre
مرکز بحران تجاوز جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] مرکزی که فمینیستها برای تأمین نیازهای خاص قربانیان و بازماندگان تجاوز تأسیس کردهاند و فعالیتهای آنها حوزههای مختلفی را شامل میشود، از حمایت فوری از قربانیان گرفته تا تلاش برای تغییر روابط اجتماعی نابرابر میان مردان و زنان
-
self-organizing criticality, SOC
خودسازماندهی در بحران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] توانایی یک سامانه در نزدیک شدن به نقطۀ بحرانی و حفظ خود در آن نقطه
-
کاهش دادن بحران
دیکشنری فارسی به عربی
تخفيف الأزمة
-
بین المللی کردن بحران
دیکشنری فارسی به عربی
تدويل الأزمة
-
برطرف کردن بحران
دیکشنری فارسی به عربی
تسوية الأزمة
-
متوقف کردن بحران
دیکشنری فارسی به عربی
الحد من الأزمة
-
مهار کردن بحران
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِواءُ الأزْمَة
-
پیشگیری از گسترش بحران
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِواءُ الأزْمَة
-
جستوجو در متن
-
economic crisis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بحران اقتصادی
-
recessions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رکود اقتصادی، بحران اقتصادی، کسادی، باز گشت، اعاده، پس رفت، هرس
-
recession
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رکود اقتصادی، بحران اقتصادی، کسادی، باز گشت، اعاده، پس رفت، هرس
-
فاشیسم
واژهنامه آزاد
فاشیسم، از لحاظ نظری محصول توسعه نظری نژادباوری و امپریالیسم اروپایی بود، و از نظر اجتماعی محصول بحران های اقتصادی و اجتماعی پس از جنگ جهانی اول است
-
گیخاتو
لغتنامه دهخدا
گیخاتو. (اِخ ) (امیر...) از ایلخان مغولی ایران است که چون با بحران مالی و اقتصادی مواجه گردید به دستور وزیر خودعزالدین مظفر و به تقلید از چینیها، پول کاغذی به نام چاو (نظیر اسکناس فعلی ) منتشر ساخت ولی مردم که به دستگاه حکومت مغول اعتمادی نداشتند از ...
-
فتحعلی شاه
لغتنامه دهخدا
فتحعلی شاه . [ ف َ ع َ ] (اِخ ) قاجار. باباخان معروف به فتحعلیشاه پسر حسینقلی خان ، برادر اعیانی آغا محمدخان قاجار است . آغا محمدخان ، گرچه نسبت به خانواده ٔ خود جور و ستم میکرد، برادرزاده ٔ خود باباخان را طرف توجه قرار داد و ولیعهد خود کرد. و بارها ...
-
جامعة
لغتنامه دهخدا
جامعة. [ م ِ ع َ] (ع ص ) تأنیث جامع. (اقرب الموارد). گردآورنده . فراهم آورنده . جمعکننده . || (اِ) طوق . (منتهی الارب ). غل . (مهذب الاسماء). غلی که بر گردن و بر دست نهند. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نوعی از زیورکه دستها را به گردن فراهم آورد. (ا...