کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
critical current
جریان بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان متناظر با گذار از حالت اَبَررسانایی بدون مقاومت به حالت رسانایی با مقاومت
-
critical movement
حرکت بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بیشترین حجم تردد، در هنگام سبز بودن چراغ در یک مسیر
-
critical block
سیرگاه بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیرگاهی که زمان پیمایش آن در طول مسیر برای قطار از همۀ سیرگاهها بیشتر است و تعیینکنندۀ ظرفیت خط است
-
critical refraction
شکست بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شکست موج در مرز دو لایه هنگامی که زاویۀ فرود برابر زاویۀ بحرانی باشد
-
critical flow
شارش بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شارشی که سرعت حرکت آن با سرعت صوت در همان محیط برابر است
-
حرارت بحرانی
لغتنامه دهخدا
حرارت بحرانی . [ ح َ رَ ت ِ ب ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در فیزیک درجه ٔ حرارتی است که در بیشتر از آن ، هر قدر هم که فشار زیاد شود استحاله ٔ گاز به مایع غیرممکن است .
-
صالح بحرانی
لغتنامه دهخدا
صالح بحرانی . [ ل ِ ح ِ ب َ] (اِخ ) رجوع به صالح بن عبدالکریم بحرینی ... شود.
-
ناصر بحرانی
لغتنامه دهخدا
ناصر بحرانی . [ ص ِ رِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲبن سعیدبن المتوج البحرانی ، ملقب به جمال الدین یا شهاب الدین . او راست : کتاب الوسیلة و دو کتاب در تفسیر مختصر و مطول ، و رسالة الناسخ و المنسوخ ، و کتاب فی ما یجب علی المکلفین ، و غرایب المسائل ، و...
-
موقع بحرانی
دیکشنری فارسی به عربی
فرض
-
بحرانى شد
دیکشنری فارسی به عربی
استفحل
-
critical current density
چگالی جریان بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان گذرنده از واحد سطح که به تغییر ناگهانی در یکی از متغیرهای فرایند برقکافتی بینجامد
-
critical anodic current density
چگالی جریان بحرانی آندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نوعی بیشینهچگالی جریان آندی در مناطق فعال فلز یا آلیـاژی که رفتـار رویین ـ فعال دارد
-
critical pitting potential
پتانسیل بحرانی حفرهزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کمترین مقدار پتانسیل یا ولتاژ اکسیدکننده که در آن حفرهها جوانه میزنند و رشد میکنند
-
critical path method, critical path methodology, CPM
روش مسیر بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] روشی تحلیلی برای تعیین میزان فرجۀ فعالیتها و انعطافپذیری برنامۀ زمانبندی و کوتاهترین دیرش پروژه
-
critical Mach number, Mcrit
عدد ماخ بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] 1. عدد ماخی که در آن شارش پرشتاب در اطراف جسمِ درحالپرواز در برخی نقاط اَبَرصوت میشود 2. عدد ماخی که در آن تراکمپذیری بر خوشورزی (handling) هواگَرد تأثیر چشمگیری دارد