کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحاث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بحاث
/bahhās/
معنی
بسیاربحثکننده؛ بسیارجوینده و کنجکاو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بحاث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] bahhās بسیاربحثکننده؛ بسیارجوینده و کنجکاو.
-
بحاث
لغتنامه دهخدا
بحاث . [ ب َح ْ حا ] (اِخ ) نام مردی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). نام یکی از صحابه است که در غزوه ٔ بدر حضور داشته . برخی او را نجات نوشته اند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
-
بحاث
لغتنامه دهخدا
بحاث . [ ب َح ْ حا ] (ع ص ) بسیار بحث کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خبرجوینده . (مهذب الاسماء). و رجوع به بحث شود.
-
جستوجو در متن
-
بحاثی
لغتنامه دهخدا
بحاثی . [ ب َح ْ حا ] (اِخ ) لقب علی بن محمد راوی تقاسیم ابن حبان است که از زوزنی شنیده و زوزنی از ابن حبان که مصنف آن است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شاید این نسبت به جد او بحاث نام باشد. (یادداشت مؤلف ).
-
علی بحاثی
لغتنامه دهخدا
علی بحاثی . [ ع َ ی ِ ب َح ْ حا ] (اِخ ) ابن محمد بحاثی . وی راوی کتاب التقاسیم ابن حبان ، از ابوالعباس ولیدبن احمدبن محمد زوزنی بود، و زوزنی آن را از مؤلف کتاب یعنی ابن حبان روایت کرده است . بحاثی ، ظاهراً منسوب به جدش «بحاث » است . (از تاج العروس ...
-
جبریتی
لغتنامه دهخدا
جبریتی . [ ج َ ] (اِخ ) شیخ طه بن محمد حلبی شافعی معروف به ابن مهنا. وی بحاث و مدقق بود و در 1131 هَ .ق . بحجاز رفت و صحیح بخاری را از شارح آن ابن سالم بصری استماع کرد. و رعبی را از شیخ عبدالمصری فراگرفت و بمیهن خود بازگشت و بافاده مشغول شد. او راست ...
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) علائی خلیل بن کیکلدی بن عبداﷲعلائی دمشقی ، محدثی فاضل و بحاث بود. به سال 694 هَ . ق . به دمشق متولد شد و هم در آنجا بتعلم پرداخت و سفرهای دراز کرد سپس در قدس اقامت جست و در صلاحیه به سال 731 بتدریس پرداخت و هم بدان...
-
اسنوی
لغتنامه دهخدا
اسنوی . [ اِ ن َ وی ی ](اِخ ) عمادالدین محمدبن الحسن بن علی القرشی الاموی الاسنوی الاشعری . برادر شیخ جمال الدین اسنوی سابق الذکر است . مولد وی سال 695 هَ . ق . است . او فقیه و امام در اصلین و خلاف و جدل و تصوّف و نظار و بحاث و مردی بی تکلف بود. نزد ...
-
نظام الدین اولیاء
لغتنامه دهخدا
نظام الدین اولیاء. [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اَ ] (اِخ ) (شیخ ...) محمدبن احمدبن علی دهلوی معروف به شیخ نظام الدین اولیاء و شاه نظام اولیاء و نظام دهلوی و نظام الدین خالدی دهلوی و بحاث و محفل شکن ومتخلص به نظام و نرگسی ، از مشایخ قرن هشتم و اعاظم عرفای هندوس...