کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بتکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بتکن
لغتنامه دهخدا
بتکن . [ ب ِ ک َ ] (اِ) ماله ٔ برزیگری را گویند و آن تخته ای باشد که زمین شیار کرده را بدان هموار کنند. (انجمن آرای ناصری ) (برهان قاطع) (آنندراج ). تخته ای که برزگران بر زمین شیارکرده کشند تا کلوخهای او شکسته گردد. (فرهنگ رشیدی ). ماله ٔ برزیگران . ...
-
جستوجو در متن
-
بتگن
لغتنامه دهخدا
بتگن . [ ب ِ گ َ ] (اِ) بتکن . نوعی از ساز برزگری و آن را تخته ٔ سیار و ماله نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). تخته ٔ مخصوص که برزگران آن را بر زمین شیارکرده بکشند تا کلوخها شکسته گردد و نام دیگرش ماله است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به بتکن شود.
-
قمحة
لغتنامه دهخدا
قمحة. [ ق َ ح َ ] (ع اِ) حبة قمح . (از اقرب الموارد). || دوایی است که آن را قصب الزریره خوانند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به قصب الزریره شود. || مهذب الاسماء قمحة را بمعنی آنچه با دهن پرکنند ای بتکن ، آورد، و برهان بتکن را سرباز زدن و میل به طعام نکر...
-
بپگن
لغتنامه دهخدا
بپگن . [ ب ِ گ َ ] (اِ) کسی را گویند که ازغایت سیری نگاه به طعام نکند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || کنایه از، از طعام سرباز زدن . (برهان قاطع). بتکن . و رجوع به بتکن شود. || بمعنی بفکن فعل امر. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). و رجو...
-
بتگندیدن
لغتنامه دهخدا
بتگندیدن . [ ب ِ گ َ دی دَ ] (مص ) بتگندن . سر باز زدن از طعام از غایت سیری . (فرهنگ نظام ). و رجوع به بتکن و بتکندیدن شود.
-
گندژ
لغتنامه دهخدا
گندژ. [ گ َ دِ ] (اِخ ) مخفف گنگ دژ است و آن قلعه ای بود که ضحاک در شهر بابل ساخته بود و آن را بهشت گنگ نام نهاده بود و در آن قلعه ٔ جادوگران و ساحران بسیار بودند و اکنون خراب است و بجز تلی باقی نمانده و بر سر آن تل چاهی است بسیار عمیق . گویند هاروت ...