کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بتاوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بتاوار
/batāvār/
معنی
عاقبت؛ انجام؛ آخر کار: ◻︎ من خوب مکافات شما بازگزارم / من حق شما باز گزارم به بتاوار (منوچهری: ۱۵۶).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بتاوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] batāvār عاقبت؛ انجام؛ آخر کار: ◻︎ من خوب مکافات شما بازگزارم / من حق شما باز گزارم به بتاوار (منوچهری: ۱۵۶).
-
بتاوار
لغتنامه دهخدا
بتاوار. [ ب َ ] (اِ، ق ) عاقبت . انجام . آخر کار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). در آخر. سرانجام : من خوب مکافات شما بازگذارم من حق شمانیز گذارم به بتاوار . منوچهری .اثری مانده از آن داغ بتاوار مرا.سوزنی .
-
جستوجو در متن
-
خوب
لغتنامه دهخدا
خوب . (ص ) خوش . نیک . ضد بد. (ناظم الاطباء). نیکو. (برهان قاطع). جید. مقابل ردی . نغز. پسندیده . (یادداشت بخط مؤلف ) : پسته حریر دارد و وشّی معمدااز نقش و از نگار همه خوب چون بهار. معروفی .ای زین خوب زینی یا تخت بهمنی . دقیقی .یکی جای خوبش فرودآوری...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَ ] (اِ) باب . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). آنچه از قطعات تخته یا از صفحات آهن و غیره سازند مربع مستطیل به قامت آدمی یا خردتر یا بلندتر و به پهنای گزی یا کمتر یا بیشتر و داخل چهار چوبی به پاشنه یا لولا نصب کنند و بر مدخل یا مخرج خانه ، سرا...