کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با ستاره نشان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیه با
لغتنامه دهخدا
پیه با. (اِ مرکب ) پیه وا. ثربیه . آش پیه .
-
پیی با
لغتنامه دهخدا
پیی با. [ پ ِ ] (اِخ ) (ممالک سفلی ) یکی از ممالک اروپای غربی ، واقع در کنار دریای شمال . نِدِرلاند. هلاند. هلند.1- جغرافی : پیی با (ندرلاند) (هلاند)، از ناحیتی هموار و بسیار پست تشکیل یافته . قسمتی از ساحل آن از سطح دریا نیز پائین تر است و بوسیله ٔ ...
-
سرکه با
لغتنامه دهخدا
سرکه با. [ س ِ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) نام آشی است که از سرکه و گوشت و بلغور و میوه ٔ خشک پزند و آن چنان است که گندم را بلغور کنند و در سرکه بخیسانند و خشک کنند و هر وقت که خواهند صرف کنند و آن را سکبا نیز خوانند. (آنندراج ).
-
شلغم با
لغتنامه دهخدا
شلغم با. [ ش َ غ َ ] (اِ مرکب ) شلغم وا. آش شلغم . لفتیه . (یادداشت مؤلف ).
-
قاهر با
لغتنامه دهخدا
قاهر با. [ هَِ رُ بِل ْ لاه ْ ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن احمد معتضدعباسی (287 - 339 هَ . ق .)، نوزدهمین خلیفه از خلفای عباسی که به سال 320 هَ . ق . پس از وفات مقتدر با او بیعت کردند. وی روش نیکوئی نداشت . لشکر بر او شوریدند و چشمانش را درآوردند و به س...
-
مؤید با
لغتنامه دهخدا
مؤید با. [ م ُ ءَی ْ ی َ دُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) پسر المتوکل خلیفه ٔ عباسی و برادر المعتز باﷲ (خلافت 252 هَ . ق .) که به دست المعتز کشته شد. (از مجمل التواریخ و القصص صص 360-362). و رجوع به تاریخ گزیده ص 330 شود.
-
موفق با
لغتنامه دهخدا
موفق با. [ م ُ وَف ْ ف َ ق ُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) طلحةبن متوکل عباسی ، مکنی به ابواحمد ولیعهد و برادر معتمد باﷲ. (یادداشت مؤلف ). الموفق باﷲ تا سنه ٔ 278هَ . ق . حاکم حجاز و بصره بود. (از تاریخ گزیده ص 334). صاحب مجمل التواریخ و القصص گوید: ...
-
مهتدی با
لغتنامه دهخدا
مهتدی با. [ م ُ ت َ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن واثق . چهاردهمین خلیفه ٔ عباسی . از سال 255 تا 256 هَ . ق . (یازده ماه ) خلافت کرد. شورش غلامان زنج به سرداری علی بن محمدبن عبدالرحمن در زمان او صورت گرفت . المهتدی به دست ترکان کشته شد و معتمد ...
-
ماست با
لغتنامه دهخدا
ماست با. (اِ مرکب ) آش ماست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آشی که در آن ماست کنند. آش ماست . (فرهنگ فارسی معین ) : وصف برنج زرد و خط سبز ماست بابر نرگسی چو لاله ٔ احمر نوشته اند.بسحاق اطعمه .
-
ماش با
لغتنامه دهخدا
ماش با. (اِ مرکب ) آش ماش : من بگویم شکر، چه خوردی ابااو بگوید شربتی یا ماش با.مولوی .
-
مسترشد با
لغتنامه دهخدا
مسترشد با. [ م ُ ت َ ش ِ دُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) فضل بن احمد (المستظهرباﷲ) ابن المقتدی عبداﷲبن محمد هاشمی عباسی مکنی به ابومنصور، بیست و نهمین خلیفه ٔ عباسی . وی به سال 485 هَ . ق . متولد شد و در سال 512 هَ . ق . پس از مرگ پدرش با وی بخلافت ب...
-
مستضی ٔبا
لغتنامه دهخدا
مستضی ٔبا. [ م ُ ت َ ءُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) سی و یکمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به حسن مستضی ٔ شود.
-
مستظهر با
لغتنامه دهخدا
مستظهر با. [ م ُ ت َ هَِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) احمدبن عبداﷲالمقتدی بن محمدبن القائم ، مکنی به ابوالعباس و مشهور به ذخیرةالدین ، بیست و هشتمین خلیفه ٔ عباسی . وی به سال 470 هَ . ق . متولد شد و در سال 487 هَ . ق . بعد از فوت پدرش به خلافت نشس...
-
مستظهر با
لغتنامه دهخدا
مستظهر با. [ م ُ ت َ هَِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) حاکم قرطبه . رجوع به عبدالرحمن (ابن هشام بن عبدالمطلب ...) شود.
-
مستعلی با
لغتنامه دهخدا
مستعلی با. [ م ُ ت َ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) لقب محمدبن ادریس بن یحیی بن علی حمودی ، آخرین تن از ملوک دولت حمودیه در اندلس . در حدود سال 446 هَ . ق . بعد از درگذشت پدرش با او بیعت شد و ملقب به المستعلی باﷲ گشت و در «مالقة» اقامت گزید و در سال 45...