کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بایکوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بایکوت
/bāykot/
معنی
تصمیم دستهجمعی چند شخص، شرکت، یا کشور برای قطع روابط خود با یک شخص، شرکت، یا کشور برای ابراز عدم رضایت از عملکرد وی؛ تحریم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تحریم، منع
دیکشنری
boycott
-
جستوجوی دقیق
-
بایکوت
واژگان مترادف و متضاد
تحریم، منع
-
بایکوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: boycott] bāykot تصمیم دستهجمعی چند شخص، شرکت، یا کشور برای قطع روابط خود با یک شخص، شرکت، یا کشور برای ابراز عدم رضایت از عملکرد وی؛ تحریم.
-
بایکوت
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] 1 - (مص م .) طرد کردن . 2 - (اِمص .) تحریم .
-
بایکوت
دیکشنری فارسی به عربی
مقاطعة
-
بایکوت
واژهنامه آزاد
تحریم کردن یک معامله تجاری، طرد کردن، از دور خارج کردن
-
جستوجو در متن
-
boycotts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریم، بایکوت، تحریم کردن
-
boycott
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریم کردن، تحریم، بایکوت
-
تحریم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بایکوت کردن، قدغن کردن، منع کردن، ممنوع کردن ۲. حرام کردن، ناروا دانستن
-
مقاطعة
دیکشنری عربی به فارسی
تحريم کردن , تحريم , بايکوت , بخش , شهرستان , ممنوعيت , مانع , محظور
-
تحریم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بایکوت، قدغن، منع، نهی ۲. حرامسازی ۳. حرام ≠ تحلیل، رواداشتن، رواداری
-
بایکت
لغتنامه دهخدا
بایکت . [ ک ُ ] (انگلیسی ،اِ) تحریم . کسی را در بن بست قرار دادن از جهت بی اعتنائی چنانکه تاجر را از خرید و فروش و کسی را از جهت گفتگو و خانواده ای را ازجهت آمد و رفت . این اصطلاح انگلیسی است و نخستین مورد استعمال آن بعد از سال 1879م . است . در این س...