کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بایقرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بایقرا
لغتنامه دهخدا
بایقرا. [ ق َ ] (اِخ ) (... میرزا) پسر معزالدین عمر شیخ و نوه ٔ تیمور لنگ . او جد سلطان حسین بایقرای معروف بود. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
-
بایقرا
لغتنامه دهخدا
بایقرا. [ ق َ ] (اِخ ) سلطان حسین میرزا فرزند منصور و معروف به «خاقان منصور» و معزالسلطنه و ابوالغازی آخرین از امرای تیموری . پادشاهی ادب پرور هنردوست بود و وزیر معروفش امیرعلیشیر نوائی است که موجب شهرت دربار او و آبادانی پایتختش هرات شده بود. در سال...
-
واژههای مشابه
-
حسین بایقرا
لغتنامه دهخدا
حسین بایقرا. [ ح ُ س َ ن ِ ق ُ ] (اِخ ) ابن امیر منصوربن بایقرابن عمر شیخ بن تیمور گورکانی است ، و در 911هَ . ق . درگذشت . متخلص به حسینی گورکانی است و به سلطان حسین میرزا معروفست . دیوان شعری دارد و کتابی بنام «تنزیل » در تصوف بدو منسوب است . و کتاب...
-
بایقرا ارکیانه
لغتنامه دهخدا
بایقرا ارکیانه . [ ق َ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز در 18 هزارگزی شمال باختری سراسکند. سکنه ٔ آن 370 تن ، محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
جستوجو در متن
-
سلطان صاحبقران
لغتنامه دهخدا
سلطان صاحبقران . [ س ُن ِ ح ِ ق ِ ] (اِخ ) لقب سلطان حسین بایقرا است . رجوع به سلطان حسین و حسین بایقرا و مجالس النفایس شود.
-
حسینی گورکانی
لغتنامه دهخدا
حسینی گورکانی . [ ح ُ س َ رَ ] (اِخ ) رجوع به حسین بایقرا شود.
-
حسین گورکانی
لغتنامه دهخدا
حسین گورکانی . [ ح ُ س َ ن ِ رَ ] (اِخ ) رجوع به حسین بایقرا شود.
-
صاحب قران
لغتنامه دهخدا
صاحب قران . [ ح ِ ق ِ ] (اِخ ) رجوع به سلطان حسین بایقرا شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن منصور. رجوع به حسین حلاج و حسین بایقرا شود.
-
حسین بهادر
لغتنامه دهخدا
حسین بهادر. [ح ُ س َ ن ِ ب َ دُ ] (اِخ ) رجوع به حسین بایقرا شود.
-
جانعلی
لغتنامه دهخدا
جانعلی . [ ع َ ] (اِخ ) یساول . از سرداران سلطان حسین میرزا بایقرا. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 116). رجوع بهمان کتاب شود.
-
شاه غریب
لغتنامه دهخدا
شاه غریب . [ غ َ ] (اِخ ) شاه غریب میرزا. از نبیرگان سلطان حسین میرزا بایقرا و شاعر بود. رجوع به غریب (شاه ... میرزا) شود.
-
عماد یزدی
لغتنامه دهخدا
عماد یزدی . [ ع ِ دِ ی َ ] (اِخ ) (سید...) از شعرای دربار سلطان حسین بایقرا و معاصر میر علیشیر نوائی است . رجوع به عمادالدین یزدی شود.