کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بایر گذاشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بایر گذاشته
دیکشنری فارسی به عربی
ارض محروثة
-
واژههای مشابه
-
زمین بایر
دیکشنری فارسی به عربی
ارض بور
-
زمین بایر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: zemin veher طاری: zimin-e bâyer طامه ای: zemin-e ve:er طرقی: zimin-e bâyer کشه ای: zimin-e bâyer نطنزی: zemin-e bâyer
-
جستوجو در متن
-
ارض محروثة
دیکشنری عربی به فارسی
زرد کمرنگ , غيره مزروع (زمين) , ايش , زمين شخم شده و نکاشته , باير گذاشته , ايش کردن شخم کردن
-
fallow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوپان، ایش، زمین شخم شده و نکاشته، ایش کردن، شخم کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، زرد کمرنگ، غیر مزروع، بایر گذاشته
-
خالصه
لغتنامه دهخدا
خالصه . [ ل ِ ص َ / ص ِ ] (ع ص ) بی آمیغ. (منتهی الارب ): غب خالصه ؛ تب نوبه که شطرالغب و ربعنباشد. || (اِ) زمین و ملک پادشاهی که به جاگیر کسی نباشد. (آنندراج ). ملک دولتی . مسعود کیهان تاریخ املاک خالصه ٔ ایران را چنین می آورد: خالصجات عبارتند از: د...