کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بایر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بایر
/bāyer/
معنی
۱. ویران؛ خراب.
۲. فاسد.
۳. زمینی که در آن زراعت نکنند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. کویر، لمیزرع، موات، نامزروع، هامون
۲. خراب، نامسکون، ویران، ویرانه ≠ آباد، دایر، معمور
دیکشنری
arid, barren, gaunt, infertile, stark, undeveloped, waste, wild
-
جستوجوی دقیق
-
بایر
واژگان مترادف و متضاد
۱. کویر، لمیزرع، موات، نامزروع، هامون ۲. خراب، نامسکون، ویران، ویرانه ≠ آباد، دایر، معمور
-
بایر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: بائر، مقابلِ دائر] bāyer ۱. ویران؛ خراب.۲. فاسد.۳. زمینی که در آن زراعت نکنند.
-
بایر
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . بائر ] (ص .) خراب ، لم یزرع .
-
بایر
لغتنامه دهخدا
بایر. [ ی ِ ] (ع ، ص ) زمین خراب نامزروع . (از منتهی الارب ). بائرة یا بائر.مقابل آباد. مقابل دایر. لم یزرع . غیر مزروع . نامزروع و تأنیث آن بائرة است . (آنندراج ). زمین خراب . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). ویران . بی بنا. بی زرع و کشت . خاک مرده ....
-
بایر
دیکشنری فارسی به عربی
قاحل , معقم
-
واژههای مشابه
-
زمین بایر
دیکشنری فارسی به عربی
ارض بور
-
بایر گذاشته
دیکشنری فارسی به عربی
ارض محروثة
-
زمین بایر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: zemin veher طاری: zimin-e bâyer طامه ای: zemin-e ve:er طرقی: zimin-e bâyer کشه ای: zimin-e bâyer نطنزی: zemin-e bâyer
-
واژههای همآوا
-
بعیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] ba'ir شتر؛ اشتر.
-
بعیر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] ( اِ.) شتر، اشتر.
-
بعیر
لغتنامه دهخدا
بعیر. [ ب َ / ب ِ ] (ع اِ) شتر نه ساله و یا چهارساله و گاهی در ناقه هم استعمال کنند. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، اَبْعِرَة، بُعران ، بِعران . جج ، اباعر و اباعیر. (آنندراج ). اشتر، نر و ماده یکسان بود. (مهذ...
-
جستوجو در متن
-
Bayer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بایر