کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بایدو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بایدو
لغتنامه دهخدا
بایدو. (اِخ ) باستی . از سران سپاه در زمان ایلکانیان . او در حوالی سال 886 هَ . ق . به محافظت دربند فرستاده شده بود. و رجوع به ذیل جامعالتواریخ چ بیانی ص 236 شود.
-
جستوجو در متن
-
تداجو
لغتنامه دهخدا
تداجو. [ ت ُ ] (اِخ ) توداجو. یکی از امرای دوران بایدوخان و منازع امیر طغاچار : امیر طغاچار بسبب آنکه تداجو با او به قوت و استظهار بایدو، مخالفت و منازعت میکرد از دولت بایدو ملول و نفور شده بود. (تاریخ غازان ص 80).
-
توکان
فرهنگ نامها
(تلفظ: tukān) (در گویش لری توک = چشم ، عین که با (ان) نسبت آمده است) ، روی هم به معنی آن که چون چشم عزیز است (؟) ؛ (در نجوم) یکی از صورتهای فلکی نیمکرهی جنوبی آسمان ، (در اعلام) نام پس ' بایدو ' که در گرجستان صاحب قدرت بود (قرن هفتم هجری) .
-
طولدای
لغتنامه دهخدا
طولدای . (اِخ ) از سران لشکر ارغون سلطان مغولی . پس از قتل گیخاتو از جانب بایدو تومانات عراق عجم به وی سپرده گشت . (حبیب السیر ج 2 ص 44 و 48).
-
جمال الدین حاجی
لغتنامه دهخدا
جمال الدین حاجی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) ابن تاج الدین علی شروانی یکی از وزیران موسی خان بن علی بن بایدو بود. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 225).
-
تماجامشی کردن
لغتنامه دهخدا
تماجامشی کردن . [ ت َ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ستیزگی کردن و مناقشه نمودن . (ناظم الاطباء) : و او را پسری بود بایدو نام که بعد از کیخاتون چند ماه در باب پادشاهی تماجامشی می کرد. (جامع التواریخ رشیدی ).
-
شاه عالم خاتون
لغتنامه دهخدا
شاه عالم خاتون . [ هَِ ل َ ] (اِخ ) دخت جلال الدین سیورغتمش (عصمةالدین ) و همسر بایدو. (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 3 ص 270). و رجوع به تاریخ گزیده ص 532 و 533 شود.
-
اغول
لغتنامه دهخدا
اغول . [ ] (اِخ ) بایدو.... پسر طرغای و نواده ٔ هلاکو که بر بغداد و عراق حکومت داشت و بمخالفت با گیخاتو قیام کرد و سرانجام لشکریان گیخاتو را شکست داد و خود او فراری و کشته شد. (از تاریخ مغول عباس اقبال ص 251).
-
طغاجار
لغتنامه دهخدا
طغاجار. [ طُ ] (اِخ ) (امیر...) یکی از امرای مغول که از سال 678 تا 694 هَ . ق . پیوسته مرجع مهام امور بود. وی مردی ناسپاس بود وپیوسته با اولیاء نعمت خود خیانت میورزید و با دشمنان آنها سازش میکرد و بسا که بر اثر سازش با دشمنان اولیاء نعم خویش آنان را ...
-
موسی خان
لغتنامه دهخدا
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن بایدو از ایلخانان آخری مغول در ایران (شوال تا ذی الحجه 736 هَ . ق .) پس از قتل خواجه غیاث الدین وارپاگاون امیرعلی پادشاه ، موسی خان نواده ٔ بایدو را در شهر اوجان به مقام ایلخانی نشاند، ولی به سبب بی کفایتی وی در بر...
-
طولادای نویان
لغتنامه دهخدا
طولادای نویان . (اِخ ) از سران لشکر گیخاتوخان مغول . وی در فتنه ٔ افراسیاب بن یوسفشاه لر از جانب گیخاتو با ده هزار سوار بدفع این اتابک لر رفت و پس از محاربه وی را دستگیر کرد و نزد گیخاتوآورد. طولادای را هنگام قتل گیخاتو و بسلطنت رساندن بایدو بزندان ا...
-
یاسامشی
لغتنامه دهخدا
یاسامشی . [ م ِ ] (ترکی / مغولی ، اِ) یاسامیشی . رجوع به یاسامیشی شود.- یاسامشی کرده ؛ منظم . ساخته . آماده و مجهز. مرتب : نوروز فیروز را با سپاهی یاسامشی کرده به راه گیلان از ناگاه برسر بایدو و امرا دواند. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 89).
-
ساربان
لغتنامه دهخدا
ساربان . (اِخ ) (امیر...) ابن سونجاق نویان از امرای مغول و از زیردستان طغاجار بود که ابتدا هواخواه بایدو بودند و بعد به غازان پیوستند. ساربان روز دوشنبه 9 ذی القعده 697 در تبریز درگذشت . رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 91 و 120 شود.
-
گیخاتو
لغتنامه دهخدا
گیخاتو. (اِخ ) (امیر...) از ایلخان مغولی ایران است که چون با بحران مالی و اقتصادی مواجه گردید به دستور وزیر خودعزالدین مظفر و به تقلید از چینیها، پول کاغذی به نام چاو (نظیر اسکناس فعلی ) منتشر ساخت ولی مردم که به دستگاه حکومت مغول اعتمادی نداشتند از ...