کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بایدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بایدا
واژهنامه آزاد
ظرفی مسی که در قدیم برای دوشیدن شیر استفاده میشد
-
واژههای همآوا
-
بعیداً
لغتنامه دهخدا
بعیداً. [ ب َ دَن ْ ] (ع ق ) پس از آن و من بعد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کار برآمدن
لغتنامه دهخدا
کار برآمدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) انجام یافتن کار. سر و سامان گرفتن امور. جریان یافتن کار به میل و رضای شخص : کنون آن همی مر ترا بایداکه بی تو مرا کار برنایدا. دقیقی .همی تا برآید به تدبیر کارمدارای دشمن به از کارزار.سعدی (بوستان ).
-
برآمدن
لغتنامه دهخدا
برآمدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) بالا رفتن .(ناظم الاطباء). بالا آمدن . (فرهنگ فارسی معین ). رسیدن . بلند شدن . بالا گرفتن . بالا کشیدن . بر شدن . بربلندی رفتن . به هوا رفتن . علاء. تعلیه . معالاة. تعلی . تعالی . استعلاء. اعلیلاء. بر بلندی برآمدن ....